عنوان مقاله :
دين و دينداري در انديشه شهيد مطهري(ره)
عنوان فرعي :
Religion and Religiosity in Motahariʹʹs Thought
پديد آورندگان :
فولادي، حفيظ الله نويسنده ,
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1389 شماره 4
رتبه نشريه :
فاقد درجه علمي
كليدواژه :
دين , شاخص دينداري , منشا دين , مسيوليت اجتماعي , علم و دين , مطهري
چكيده فارسي :
بحث دين از ديرباز مورد توجه نحلههاي فكري گوناگون بوده و هركدام بهگونهاي آن را مورد توجه قرار داده و به چالش كشيدهاند؛ با همه اين برخوردها همواره دين و نمودهاي آن، در همه جوامع، از ابتدايي گرفته تا پيشرفته، به شيوههاي مختلفي به حيات خود ادامه داده و امكان حذف آن از صحنه زندگي اجتماعي بشر وجود نداشته است. اين فراز و فرود دين حاكي از اين است كه نياز بشر به دين اصيل و فارغ از قراردادهاي اجتماعي و اعتباري است. شهيد مطهري با طرح ادعاهاي تعدادي از انديشمندان در خصوص منشا دين و پاسخ به آنها، نظريه فطرت را مطرح ميكند، و بر همين اساس رويگرداني افراد و حتي برخي از جوامع را از دين، منطبق بر نداي فطرت ميداند كه در طول تاريخ كساني به نام دين، برخلاف فطرت انسانها رفتار كردهاند و درواقع عدم اعتقاد به آموزههاي ديني متاثر از رفتارهاي فطرتگريز انسانها بوده و نه برخاسته از احساس بينيازي بشر به دين.
از مجموع آثار ايشان درباره دين و دينداري ميتوان معيارهايي را براي كمال دينداري افراد در جامعه بيان كرد كه اهم آنها عبارتاند از:
1. توامان دانستن دنيا و آخرت؛ به گونهاي كه التزام به دين و هنجارهاي ديني مستلزم رويگرداني از دنيا نشود؛ درواقع هيچ ناسازگاري ميان آخرتگرايي و علاقه به دنيا، وجود ندارد و دلبستگي به دنيا و امور مادي است كه مورد مذمت واقع شده.
2. قايل بودن به آميختگي علم و دين؛ يعني ديندار واقعي كسي است كه علم و دين را همانند دو بالي بداند كه او را به سوي كمال مطلق كه همانا خداوند است رهنمون ميسازد و نه اينكه ميان آن دو تعارضي تصور نمايد؛
3. ملازمت دينداري با مسوليت اجتماعي؛ به اينكه انفكاك ميان دين و احساس مسيوليت اجتماعي ناممكن است و دينِ منهاي پذيرش مسيوليت در قبال خداوند و مخلوقات او، دينِ منهاي دين است.
4. توجه به انسانها از مسير توجه به خداوند؛ درواقع انسان موحد عمل خالصانهاش را براي خداوند از طريق خدمت به بندگان او محقق ميبيند.
چكيده لاتين :
Religion and its origins have long been considered by various schools of thought. Each school has viewed it in a way and some times challenged it. In spite of all these encounters with the religion and its manifestations, it has survived in all types of societies, from elementary to advanced one. There has been no possibility to remove it from the human social life. As a matter of fact, the up and down of religion indicate that human need for religion is a genuine one and far from social contracts and fictions, so that one can not find a substitute for it. Mentioning the claims of some modern scholars about the origin of religion along with the responses, Motahari formulates his theory on religion as theory of fitrat. Therefore, people or some of the communitiesʹ turning away from religion is in harmony with the voice of fitrat. Throughout history, some have in the name of religion treated people contrary to human nature caused them to turn away from this type of treatment, not the religion. While studying his works, one can extract some criteria for the perfection of individualsʹ religiosity in society. They are as follows:
1. holding that there is no incompatibility between the world and the hereafter;
2. believing that science and religion are in harmony with each other;
3. impossibility of separation between religion and social responsibility;
4. caring about people through obedience to Allah.
چكيده عربي :
لقد كان الدين و منطلقه، موضع اهتمام المذاهب الفكريه المختلفه منذ القدم، و ابدي كلّ واحد منها اهتمامه به، و واجهه بنحو او آخر. و رغم كلّ هذه المواجهات الا ان الدين و مظاهره بقي حياً في كلّ المجتمعات باساليب و صور مختلفه؛ سوا كان ذلك الدين بدايياً ام ديناً متطوراً، و لم يكن بالمستطاع اقصايه من ميدان الحياه الاجتماعيه. و في الواقع ان هذه المنعطفات التي مرّ بها الدين تدلّ علي انه يمثل قضيه اصيله تفرض نفسها بمعزل عن التعاقدات الاجتماعيه والاعتباريه، بالشكل الذي لا يمكن ايجاد بديل له. طرح الشهيد مرتضي المهطري الادعا ات التي قال بها عدد من المفكرين في القرون الاخيره حول منشا الدين، و عرض ردوده عليها، و بذلك فقد صاغ نظريه خاصّه به حول الدين، تحت عنوان نظريه الفطره. و علي هذا الاساس فان اعراض الافراد او حتّي بعض المجتمعات عن الدين، يتطابق مع ندا الفطره، حيث كان هناك علي امتداد التاريخ، اناس يتصرفون باسم الدين علي خلاف فطره الناس. و في الواقع ان اللادينيه او عدم الايمان ببعض التعاليم الدينيه، ياتي بفعل تاثير تهرّب الناس من الفطره و ليس بدافع الشعور بعدم الحاجه الي الدين. و يمكن ان يستخلص من مجموع اعمال المهطري حول الدين والتدين، قواعد تتّخذ كمعايير لمدي كمال تدين الافراد في المجتمع، و هي عباره عمّا يلي: 1. اقتران الدنيا والآخره بالنحو الذي لا يودّي فيه الالتزام بالدين و قواعده و احكامه الي الاعراض عن الدنيا. و في الواقع يجب ان يفهم انّه لا تعارض و لا تهافت بين التوجّه الي الآخره من جهه والاخذ بالدنيا من جهه اُخري ممّا يدخل ضمن الحاجات الطبيعيه والغريزيه للانسان. و امّا الشي المرفوض فهو التعلّق بالدنيا والانشداد الي النوازع الماديه. 2. التمازج بين العلم والدين؛ بمعني ان المتدين الواقعي هو من ينظر الي العلم والدين كجناحين يحلّق بهما نحو الكمال المطلق و هو القرب الي الله، لا ان يتصوّر وجود تعارض بينهما؛ و ذلك لان منطق الدين يوكد اساساً علي اهميه العلم و تكريم العقل و اعطايه الاعتبار، و ان العلم لوحده لا يعود علي المجتمع بالسعاده، كما ان الايمان اذا كان من غير علم، لا يمكن ان يكون ذا جدوي. 3. الملازمه بين التدين والمسووليه الاجتماعيه؛ اذ من غير الممكن القول بانفصال الدين عن استشعار المسووليه الاجتماعيه. و ان الدين اذا خلا من تحمّل المسووليه ازا الله و مخلوقاته، معناه خلو الدين من الدين. 4. الاهتمام بشوون الناس ياتي في ظل التوجّه الي الله، بمعني ان الاهتمام بالدين يفضي الي اصلاح و توثيق الوشايج الاجتماعيه، و ما الي ذلك. و لا ينبغي التصوّر ان هذه الامور مطلوبه في حدّ ذاتها، و انّما الشخص الموحّد والمتدين يجعل كلّ توجهه الاساسي والخالص الي الله، و في ضو ذلك يحمل ايضاً هواجس و هموم الناس الآخرين علي اعتبار انهم مخلوقات الله.
عنوان نشريه :
اسلام و علوم اجتماعي
عنوان نشريه :
اسلام و علوم اجتماعي
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 4 سال 1389
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان