شماره ركورد :
548640
عنوان مقاله :
اثربخشي آموزش مهارت‌هاي حل مساله در افزايش اين مهارت‌ها در دختران بي‌سرپرست و ‏بدسرپرست
عنوان فرعي :
Examining the efficacy of problem solving skills instruction in increasing in ‎badly supervised and unsupervised girls’problem solving skills
پديد آورندگان :
درگاهي، محبوبه نويسنده Dargahi, Mahbobe , امين يزدي، سيد امير نويسنده aminyazdi, seyed amir
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1390
رتبه نشريه :
علمي پژوهشي
تعداد صفحه :
12
از صفحه :
83
تا صفحه :
94
كليدواژه :
Coping strategy , biological family‎ , Juvenile , non-biological family , مهارت‌ مقابله‌‏ , خانواده زيستي , خانواده غيرزيستي , نوجوان
چكيده فارسي :
مطالعات نشان داده است كه زندگي در خانواده‌هاي غيرزيستي و تك ‏والديني، در مقايسه با زندگي در خانواده‌هاي زيستي، ريسك رفتارهاي ‏بزه‌كارانه را دو برابر مي‌كند. همچنين، ريسك رفتارهاي بزه‌كارانه ‏افرادي كه در خانواده‌هاي غيرزيستي و تك والديني داراي توانايي حل ‏مساله زندگي مي‌كنند، تقريباً نصف است. هدف اين پژوهش، بررسي ‏مقايسه مهارت‌هاي حل مساله نوجواناني بود كه در كنار والدين زيستي ‏خود زندگي مي‌كردند، با نوجواناني كه به خاطر شرايط نامناسب ‏خانوادگي به صورت فردي در موسسات شبانه‌روزي زندگي مي‌كردند. ‏هدف ديگر پژوهش، بررسي اثربخشي آموزش گروهي بر بهبود ‏مهارت‌هاي حل مساله بود. مقايسه مهارت‌هاي حل مساله دختران ‏نوجوان‎ ‎با خانواده‌هاي زيستي (15 نفر) و دختران نوجوان موسسه ‏شبانه‌روزي (15 نفر)، با استفاده از پرسشنامه مهارت‌هاي حل مساله ‏‏(‏CLQ‏) و برنامه آموزشي مهارت‌هاي حل مساله (‏PPST‏) نشان داد ‏كه اين دو گروه در سبك‌هاي حل مساله بي‌ياوري، خلاقيت، اجتناب و ‏روي‌آوري تفاوت معنا‌داري را نشان مي‌دهند. سپس دختران ‏بدسرپرست و بي‌سرپرست، به طور غير تصادفي در دو گروه آزمايش و ‏كنترل قرار گرفتند. نتايج نشان داد كه گروه آزمايش در مقايسه با ‏گروه كنترل، تفاوت معناداري در سبك‌هاي حل مساله بي‌ياوري، ‏خلاقيت، اجتناب و روي آوري داشتند. نتايج نشان‌دهنده اثربخش ‏بودن آموزش مهارت‌هاي حل مساله در بهبود اين مهارت‌ها در اين ‏دختران بود.‏
چكيده لاتين :
Studies show that those living with nonbiological ‎and single parent families run a double risk of ‎delinquency; However, This is reduced nearly by ‎half with those who enjoy good skills in solving ‎problems. The present research is set out to ‎establish whether there is a significant ‎discrepancy between the problem solving skills ‎enjoyed by girls living in biological families with ‎those living in institution as the result of family ‎troubles. The other objective was to study the ‎efficacy of group training on improving problem ‎solving skills. To this end, Cassidy and Long ‎problem solving Questionnaire (CLQ) was used ‎to compare the normal girls’ problem solving ‎skills (15 person) with that of badly supervised ‎and unsupervised ones (15 person). The results ‎showed a big difference in helplessness, ‎creativity, approach and avoidance styles. Badly ‎supervised and unsupervised girls were then put ‎into two groups, one experimental and one ‎control. In the problem solving styles of ‎helplessness, creativity, approach and avoidance, ‎the experimental group demonstrated significant ‎difference with those of the control group. Results ‎indicated the efficacy of problem solving training ‎in improving these skills among the girls studied.‎
سال انتشار :
1390
عنوان نشريه :
روان شناسي و علوم تربيتي دانشگاه تهران
عنوان نشريه :
روان شناسي و علوم تربيتي دانشگاه تهران
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی سال 1390
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان
لينک به اين مدرک :
بازگشت