حمايت اجتماعي درك شده در بعد پشتيباني عاطفي

Assessment of perceived social support among selected hospital personnel in Isfahan

يكي از مهم‌ترين شرايط براي عملكرد موثر سازمان‌ها، فراهم بودن عامل انساني است. در اين ميان، حمايت اجتماعي يك عامل روان‌شناختي مهم در محيط كار مي‌باشد كه بر عملكرد نيروي انساني تاثيرگذار است. لذا اين مطالعه با هدف تعيين حمايت اجتماعي درك شده در بعد پشتيباني عاطفي در ميان كاركنان بيمارستان انجام شد. در اين مطالعه‌ي مقطعي، 120 نفر از كاركنان يك بيمارستان منتخب در شهر اصفهان به روش نمونه‌گيري در دسترس جهت بررسي انتخاب شدند. گردآوري اطلاعات با استفاده از پرسشنامه‌هاي مشخصات فردي و حمايت اجتماعي كه محقق ساخته بود، انجام شد. روايي ابزار با استفاده از روايي محتوا و پايايي آن با روش بازآزمايي اخذ شدند و در نهايت داده‌ها با استفاده از آمار توصيفي و استنباطي (آزمون مجذوركاي) مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند. يافته‌ها نشان داد، حمايت اجتماعي درك شده در بعد پشتيباني عاطفي از سوي همكاران با ميانگين نمره‌ي 9/0 ? 34/3 بيش‌تر از حمايت اجتماعي درك شده در همين بعد از سوي مديران با ميانگين نمره 88/0? 58/2 بوده است. هم‌چنين، بين حمايت اجتماعي در بعد پشتيباني عاطفي با مشخصات فردي مثل سن و سابقه‌ي كار مطابق آزمون Chi-square دو رابطه‌ي معني‌دار آماري وجود داشت (P < 0/05). با توجه به آن‌كه حمايت اجتماعي از كاركنان بيمارستان براي عملكرد موثر سازماني الزامي است، مديران بيمارستان‌ها مي‌توانند از طريق تحكيم روابط خود با كاركنان بر افزايش كارايي آن‌ها موثر باشند.

One of the most important factors for effective function in an organization is human factor. Social support is known as a psychocognitional factor in workplace that affects human productivity. The purpose of this study was to determine the rate of perceived social support at domain of emotional support among hospital staff. In this cross-sectional study, 120 hospital staff who worked at a selected hospital of Isfahan were included based on convenience sampling. Data was collected using social support and demographic data questionnaires. These questionnaires were developed by researcher. The validity of questionnaires was evaluated by content analysis and reliability of questionnaires was evaluated by test re-test and data were analyzed by descriptive and analytical statistics. Our results show that perceived social support at the domain of emotional support from coworkers (mean ± SD=3.34±0.9) was significantly more than perceived social support at domain of emotional support from managers (mean± SD =2.58±0.88). Also, a significant association was found between perceived social support at the domain of emotional support and age and work experience (P < 0.005). In conclusion social support from personnel at the domain of emotional support is necessary for increasing human productivity and hospital managers can affect staff efficiency by developing their relationship with hospital personnel.