شماره ركورد :
554646
عنوان مقاله :
نمونه‌هايي از كاربرد قياس در آثار فقهي شيخ طوسي
عنوان فرعي :
Examples for Applying Deduction in the Juridical Works of Sheikh Toosi
پديد آورندگان :
يزداني، محمد مهدي نويسنده دانشجوي دكتري دانشگاه فردوسي مشهد Yazdani, Mohammad Mahdi
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1390 شماره 4
رتبه نشريه :
فاقد درجه علمي
تعداد صفحه :
24
از صفحه :
139
تا صفحه :
162
كليدواژه :
Expressed reason , Expurgation of the criterion , Priority , Inferred reason , اولويت , قياس , مسالك علت , مسالك العلّه , مستنبط العلّه , مستنبط العله , منصوص العلّه , تنقيح المناط , الاولويّه , منصوص العله , القياس , Deduction , تنقيح مناط
چكيده فارسي :
مسيله قياس و چگونگي برخورد با آن از مسايل ديرين در فقه و اصول مذاهب است. در اين ميان، در مذهب شيعه هرچند رويكرد كلي از ديرباز رويكردي منفي بوده است و هنوز هم اين رويكرد ادامه دارد ولي مطلب مهمي كه صرف نظر از ديدگاههاي اصولي فقها بايد مورد توجه بيشتر و دقت نظر عميق‌تر قرار گيرد، برخورد آنان با قياس در كتابهاي فقهي است. در كتب فقهي مواردي را مي‌توان يافت كه به نظر مي‌رسد مصداق استفاده از قياس باشد. اين مطلب با نظريه مشهور شيعه يعني بطلان قياس، سازگاري ندارد. مقاله حاضر با همين رويكرد و با مبنا قرار دادن كتابهاي شيخ طوسي به استقرا در مواردي پرداخته كه به قياس بودن آنها تصريح شده يا تعريف قياس بر آنها منطبق است. آيا حقيقت و ماهيت قياس در نزد فقها از وضوح مفهومي كاملي برخوردار نبوده و در نتيجه جا براي ارايه تعريفهاي جديد و تازه از قياس باطل و صحيح وجود دارد و يا مشكل به مقام عمل برمي‌گردد و نوعي بي‌دقتي رخ نموده و يا اين موارد، اگرچه در ظاهر و نگاه ابتدايي قياس به نظر مي‌رسند، اما اصولاً قياس باطل نيستند. به نظر مي‌رسد براي پاسخ قطعي به اين سوالات لازم است مسيله قياس بار ديگر مورد مطالعه و دقت نظر علماي اصول قرار گيرد.
چكيده لاتين :
D eduction and the way of dealing with it are one of the oldest issues in the jurisprudence and principles of the religious schools. Meanwhile, general approach in Shiite school has been a negative one during the history and is still continue, but the important subject that we should pay more attention to it irrespective of ideas of jurisprudents is their dealing with the deduction in juridical books. It can be found in juridical books some cases that seem to be the cases of using deduction. This subject is incompatible with the famous view of Shiite, that is, nullity of deduction. The present article with this approach and depending on the books of Sheikh Toosi has investigated the cases that have been specified to their being deduction or the definition of the deduction conforms to it. Hasn’t the reality and the nature of the deduction in view of jurisprudents have a completely clear concept so that new definition can be given for the correct and incorrect deduction or the problem goes back to the practice there happened a kind of carelessness or even though they seem deduction apparently and at first glance, these cases are not invalid deduction in principle. It appears that to provide the definite answer to these questions, it is necessary for jurisprudents to study the question of deduction for the second time.
چكيده عربي :
يعتبر القياس وكيفيّه التصرّف فيه من المسايل العريقه في علمي الفقه والاصول في المذاهب الفقهيّه. ففي مذهب الشيعه مع ان‌ّ الاتّجاه العامّ من سالف الزمن كان اتّجاهًا سلبيًّا وما زال استمرّ الي زماننا هذا، ولكن لا بدّ من لفت النظر الي قضيّه هامّه في هذا المجال والتي تليق بالتامّل الدقيق والدقّه الكثيره، وذلك مع غضّ النظر عن الاتّجاهات الاصوليّه للفقها ، وهي كيفيّه تصرّف وسلوك فقها الشيعه في مساله القياس في كتبهم الفقهيّه. فانّه بامكاننا ان نستخرج من الكتب الفقهيّه موارد عدّه تبدو لنا انّها من مصاديق استعمال القياس وهذا لا يلايم والاتّجاه المشهور للشيعه (اي بطلان القياس). فالدراسه الراهنه بعد التركيز علي كتب الشيخ الطوسي? استقْرَت واحصت موارد ومصاديق صرّحت بكونها من القياس او ممّا ينطبق تعريف القياس عليها، فما طريقه الحلّ لهذه المساله؟ هل حقيقه القياس وماهيّته كانت غير واضحه مفهومًا عند الفقها وبالتالي يقتضي عرض تعريف جديد للقياس، باطله وصحيحه، او هذه المساله تتعلّق بمقام العمل اي حدث هيهنا شي من التسامح والاهمال في تطبيق القياس علي مصاديقه او القول بان‌ّ هذه الموارد المستخرجه اعتبرت من القياس في مقام الظاهر وعند النظره البدويّه ولكن لا تعتبر من القياس الباطل اطلاقًا. وفي نهايه المطاف نري ان‌ّ الاجابه الحاسمه لهذه التساولات تحتاج الي انعام نظر الاصوليّين من جديد.
سال انتشار :
1390
عنوان نشريه :
آموزه هاي فقه مدني
عنوان نشريه :
آموزه هاي فقه مدني
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 4 سال 1390
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان
لينک به اين مدرک :
بازگشت