رابطه سبك هاي مديريت مديران با رضايت شغلي و سلامت رواني معلمان

Relationship between Principals’ Leadership Styles and Teachers’ Job Satisfaction and Mental Health

هدف از اين پژوهش، بررسي رابطه‌ بين سبك هاي مديريت مديران با رضايت شغلي و سلامت رواني معلمان شهر بوكان بود. طرح پژوهش توصيفي از نوع همبستگي بود. .از بين 102 مدير، 63 نفر (27 زن و 36 مرد) و از بين 2700 معلم، تعداد 338 نفر (149 زن و 189 مرد) از مدارس شهرستان بوكان به روش نمونه گيري تصادفي- طبقه اي انتخاب شدند. جهت جمع آوري داده ها از پرسشنامه سبك سنج (Luthans, 1989)، شاخص توصيف شغل(JDI) (Smith, Kendall and Hullin, 1969) و پرسشنامه سلامت رواني (12- GHQ) (Goldberg and Hiller, 1970) استفاده شد. داده هاي بدست آمده با استفاده از شاخص هاي توصيفي و استنباط آماري نظير آزمون همبستگي پيرسون و تحليل واريانس چندمتغيره تجزيه و تحليل شد. يافته هاي بدست آمده نشان داد: سبك مديريت انسان مدارانه مديران با رضايت شغلي معلمان رابطه مثبت و معني دار و با سلامت رواني معلمان رابطه منفي و معني داري دارد. سبك مديريت وظيفه مدارانه مديران با رضايت شغلي معلمان رابطه منفي و معني دار و با سلامت رواني معلمان رابطه مثبت و معني داري دارد. بين رضايت شغلي و سلامت رواني معلمان رابطه منفي و معني داري وجود داشت. هم چنين، براساس يافته ها بين مديران مدارس ابتدايي، راهنمايي و متوسطه در سبك مديريت انسان مدارانه تفاوت معني داري وجود دارد، ولي بين آن ها در سبك مديريت وظيفه مدارانه تفاوت معني داري مشاهده نشد. بنابراين، رضايت شغلي و سلامت رواني معلمان مدارس بستگي زيادي به نوع سبك مديريت مدير دارد. مديراني كه نگرش انسان مدارانه نسبت به معلمان داشته باشند، رضايت از شغل و ميزان سلامت رواني آنان را بهبود مي بخشند.

The purpose of the current study was to investigate the relationship between principals’ leadership style with teachers’ job satisfaction and mental health in Boukan. Research design was descriptive-correlational. From among 102 principals, 63 respondents (36 male and 27 female) and from among 2700 teachers, 338 teachers (189 male and 149 female) were selected from schools in Boukan through stratified random sampling. In order to collect data, a use was made of Luthanʹs Leadership Style Questionnaire (Luthans, 1989), Job Descriptive Index (JDI) (Smith, Kendall & Hullin, 1969) and General Health Questionnaire (GHQ-12) (Goldberg and Hiller, 1970). Data analysis involved descriptive and inferential statistics such as Pearson’s correlation coefficient and MANOVA. The results showed that the principals’ humanistic leadership style had a significant positive relationship with teachers’ job satisfaction and a significant negative relationship with teachers’ mental health. Further, the principals’ task-oriented leadership style had a significant negative relationship with teachers’ job satisfaction and a significant positive relationship with teachers’ mental health. There was also a significant negative relationship between teachers’ job satisfaction and teachers’ mental health. As regards the principals’ humanistic leadership styles no significant difference was found among principals of elementary, secondary, and high schools. There was, however, no significant difference among them in terms of task-oriented leadership style. Thus, teachers’ job satisfaction and mental health is dependent on the principals’ leadership styles to a large extent. That is, principals with humanistic attitudes enhance teachers’ job satisfaction and mental health.