عنوان مقاله :
رضايتمندي دانشجويان دانشكدههاي پيراپزشكي و بهداشت دانشگاه علوم پزشكي گلستان از رشته تحصيلي خود درسال 1390
عنوان فرعي :
A survey on Paramedical and health studentsʹʹ satisfaction with their discipline and some of the related factors
پديد آورندگان :
بهنامپور، ناصر نويسنده ناصر بهنامپور (مربي)، دانشجوي دكتري آمار حياتي، دانشگاه علوم پزشكي گلستان، گرگان، ايران. Behnampour, Naser , حشمتي، هاشم نويسنده هاشم حشمتي (مربي)، كارشناس ارشد آموزش بهداشت، دانشگاه علوم پزشكي گلستان، گرگان، ايران. Heshmati, Hashem , رحيمي، سجاد نويسنده دانشگاه علوم پزشكي يزد,دانشكده بهداشت ,
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1391 شماره 46
چكيده فارسي :
نيروي انساني كارآمد، علاقهمند و متعهد، نقش اساسي در ارتقاي سطح سلامتي جامعه ايفا ميكند(1). از طرفي با توجه به اين كه علاقهمندي و رضايت از رشته تحصيلي يكي از مهمترين عوامل موثر در امر آموزش و موفقيت دانشجويان است؛ توجه به اين موضوع بايد در صدر اولويتهاي برنامهريزي آموزشي قرار گيرد(2). مطالعات نشان دادهاند كه ميزان مشروط شدن در دانشجوياني كه رضايت كمتري از رشته تحصيلي خود دارند، بيشتر است(3). بين ميزان رضايت رشته تحصيلي و پيشرفت تحصيلي در دانشجويان ارتباط وجود دارد(4). با توجه به حساسيت شغلي بسيار بالاي گروههاي علوم پزشكي، به دليل ارتباط مستقيم با جان انسانها و سلامتي جامعه، اهميت توانمندسازي آنها دوچندان ميشود و هر عاملي كه بتواند اين توانمندي را افزايش دهد از اهميت بالايي برخوردار است. لذا با توجه به اهميت موضوع و نظر به اين كه تاكنون مطالعات كافي در زمينه بررسي رضايتمندي دانشجويان از رشته تحصيليشان در دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي گلستان، انجام نشده است، اين مطالعه با هدف تعيين رضايتمندي دانشجويان دانشكدههاي پيراپزشكي و بهداشت دانشگاه علوم پزشكي گلستان از رشته تحصيلي خود طراحي و اجرا شد.
روش: در اين مطالعه توصيفي مقطعي، 150 نفر از دانشجويان دانشكدههاي پيراپزشكي و بهداشت دانشگاه علوم پزشكي گلستان در سال 1390، كه حداقل يك ترم تحصيلي كامل را در اين دانشگاه گذرانده بودند و در زمان انجام پژوهش نيز در اين دانشگاه مشغول به تحصيل بودند، وارد مطالعه شدند. دانشجويان انتقالي و ميهمان، از مطالعه خارج شدند. روش نمونهگيري به صورت سيستماتيك بوده كه با استفاده از فهرست كلاسي دانشجويان انجام شد. دادهها از طريق پرسشنامه و از طريق حضور در كلاسهاي آموزشي تكميل شد. اين پرسشنامه قبلاً در مطالعه چنگيزي آشتياني مورد استفاده قرار گرفته و روايي و پايايي آن با محاسبه ضريب آلفاي كرونباخ (83/0=?) مورد تاييد قرار گرفته بود(5). پرسشنامه مشتمل بر 2 بخش بوده؛ بخش اول 12 آيتم داشت و اطلاعات دموگرافيك و عوامل مرتبط با رضايت تحصيلي (سن، جنس، وضعيت تاهل، رشته و مقطع تحصيلي، ترم تحصيلي، تعداد واحد گذرانده شده، شغل و تحصيلات پدر، وضعيت اقتصادي، وضعيت اشتغال، مشروط شدن) را بررسي ميكرد. بخش دوم پرسشنامه مربوط به بررسي ميزان رضايتمندي دانشجويان از رشته تحصيلي خود، شامل 7 سوال 5 قسمتي (از خيلي كم تا خيلي زياد با امتياز بين 1 تا 5)، بود، بدين ترتيب دامنه نمرات بين 7 تا 35 به دست آمد. نمرات 7 تا 12 نشاندهنده رضايت خيلي كم، 13 تا 18 كم، 19 تا 24 متوسط، 25 تا 30 زياد و 31 تا 35 رضايت بسيار زياد بود. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS-15 مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. براي بررسي تفاوت بين ميانگين نمره رضايتمندي تحصيلي با ترم تحصيلي، شغل پدر، تحصيلات پدر و وضعيت اقتصادي از آزمون آناليز واريانس و به منظور بررسي تفاوت بين ميانگين نمره رضايتمندي تحصيلي با تعداد واحد گذرانده (كمتر از 50 و بيش از 50 واحد)، گروههاي سني (20 سال و كمتر، بالاي 20 سال)، جنس، وضعيت اشتغال و مشروط شدن، از آزمون تي مستقل استفاده شد. 05/0? < به عنوان سطح معناداري آزمونها در نظر گرفته شد.
نتايج: در مجموع 150 دانشجو در تحقيق حضور داشتند كه پرسشنامههاي150نفر تجريه و تحليل شد (درصد پاسخدهي100%). ميانگين سني آنها 12/2±20/22 سال بود. 63 نفر(42%) دانشجويان مورد بررسي زن بودند. ميزان رضايت از رشته تحصيلي در7 دانشجو (7/4%) خيلي كم،28 دانشجو (7/18%) كم، 70 دانشجو (7/46%) متوسط،32 دانشجو (3/21%) زياد و13 دانشجو (7/8%) بسيار زياد بود. ميانگين و انحراف معيار نمره رضايتمندي برابر با 66/5±28/22 بود، كه نشاندهنده ميزان رضايت متوسط دانشجويان از رشته تحصيليشان بود. ميانگين و انحراف معيار نمره رضايت دانشجويان ترمهاي تحصيلي مختلف به ترتيب عبارت بود از 62/5±26/23 ترم 2 و 3، 35/5±48/20 ترم 4 و 5 و 78/5±33/21 ترم 6 و بالاتر و به طوري كه بالاترين ميزان رضايت مربوط به ترمهاي 2 و3 و كمترين مربوط به ترمهاي 4 و5 بود. بر اساس آزمون آماري تحليل واريانس بين ميانگين نمرات رضايتمندي در ترمهاي مختلف تفاوت آماري معناداري وجود داشت(02/0, p=98/3f=). ميانگين و انحراف معيار نمره رضايتمندي در دانشجوياني كه كمتر از 50 واحد گذرانده بودند (57/5±13/23) بيشتر از دانشجوياني بود كه بيش از 50 واحد گذرانده بودند (62/5±03/21). بر اساس آزمون تي مستقل اين تفاوت معنادار بود (02/0, p=26/2t=). ميانگين نمره رضايت از رشته تحصيلي در دانشجوياني كه شغل پدرشان كارمند بود (57/5±65/23)، به طور معناداري بيش از شغل آزاد (71/5±47/21) و بيكار (25/6±57/19) بود (02/0, p=70/3f=). ميانگين نمره رضايت از رشته تحصيلي در دانشجوياني كه پدر آنها بي سواد بوده (94/4±72/17) و يا تحصيلات ابتدايي داشتند (92/5±57/20) به طور معناداري كمتر از تحصيلات راهنمايي (23/5±82/21)، ديپلم (74/4±46/23) و دانشگاهي (05/6±34/24) بود (002/0, p=50/4f=). ميانگين و انحراف معيار نمره رضايت از رشته تحصيلي در دانشجويان مشروط برابر 12/7±55/17 بود كه به طور معناداري كمتراز دانشجويان غير مشروط (46/5±61/22) بود (009/0, p=6/2t=). ميانگين و انحراف معيار نمره رضايت از رشته تحصيلي در گروه سني كمتر از 20 سال برابر 37/4±25/23 و در گروه سني بالاي 20 سال برابر 00/6±97/21 بود، اما از نظر آماري تفاوت معناداري بين ميانگين نمره رضايت از رشته تحصيلي در دو گروه سني مشاهده نشد (240/0, p=17/1t=). ميانگين و انحراف معيار نمره رضايت از رشته تحصيلي در زنان برابر 00/6±47/22 و در مردان برابر 44/5±13/22 بود اما از نظر آماري تفاوت معناداري بين ميانگين نمره رضايت از رشته تحصيلي در دو جنس مشاهده نشد (720/0, p=360/0t=). ميانگين و انحراف معيار نمره رضايت از رشته تحصيلي در دانشجويان داراي وضعيت اقتصادي ضعيف برابر 87/6±83/21، متوسط برابر 95/4±48/21 و خوب برابر 25/6±61/23 بود اما از نظر آماري تفاوت معناداري بين ميانگين نمره رضايت از رشته تحصيلي در وضعيتهاي اقتصادي ضعيف، متوسط و خوب مشاهده نشد (095/0, p=39/2f=). ميانگين و انحراف معيار نمره رضايت از رشته تحصيلي در دانشجويان شاغل برابر 98/5±82/23 و در دانشجويان غير شاغل برابر 58/5±00/22 بود. از نظر آماري تفاوت معناداري بين ميانگين نمره رضايت از رشته تحصيلي در دانشجويان شاغل و غير شاغل مشاهده نشد(15/0, p=42/1t=).
بحث و نتيجهگيري: رضايتمندي از رشته تحصيلي در مطالعه حاضر در سطح مطلوبي نيست كه با نتايج مطالعه ادراكي(4) همخواني دارد. اما در مطالعه فتاحي(2) اكثر دانشجويان به رشته تحصيلي خود علاقه داشتند كه با نتايج مطالعه حاضر همخواني ندارد. همچنين در مطالعات سنايي نسب(6) و رجالي(7) نيز بيش از 90 درصد از دانشجويان از رشته تحصيلي خود رضايت داشتند و نگرش مثبتي نسبت به رشته تحصيلي خود داشتند.
به نظر ميرسد بخشي از اين تفاوتها مربوط به سطح دانشگاهها و محيط آموزشي دانشگاهها باشد. از ساير علل اين تفاوتها ميتوان به برنامههاي آموزشي دانشگاهها و نقش دانشكدهها، گروههاي آموزشي و اساتيد بر بهبود نگرش نسبت به رشته تحصيلي و رضايتمندي از رشته تحصيلي اشاره نمود. دانشجويان مطالعه حاضر رضايتمندي مطلوبي از رشته تحصيليشان نداشتند. با توجه به اين كه عواملي مانند شغل و تحصيلات پدر، ترم تحصيلي و تعداد واحد گذرانده شده در رضايتمندي از رشته تاثير دارند و همچنين با توجه به اين كه رضايتمندي در دانشجويان مشروط كمتر بوده، پيشنهاد ميشود؛ دانشجوياني كه احتمال دارد رضايت كمتري از رشته تحصيلي خود داشته باشد شناسايي شده و مداخلات لازم جهت افزايش رضايتمندي و علاقه به رشته در آنها انجام شود.
عنوان نشريه :
مجله ايراني آموزش در علوم پزشكي
عنوان نشريه :
مجله ايراني آموزش در علوم پزشكي
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 46 سال 1391
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان