عوامل موثر بر مشكلات عاطفي خانواده‌هاي داراي كودك عقب مانده ذهني تحت پوشش مراكز بهزيستي استان گيلان

Effective Factors on Emotional Conditions of Families of Mentally Retarded Children Under Protection of Guilan Welfare Centers

چكيده زمينه و هدف: وجود كودك عقب مانده ذهني مي تواند تاثيرات نامطلوبي را بر ساختار و عملكرد خانواده گذاشته و باعث شود كه خانواده تحت تنش‌هاي جسماني، رواني، اجتماعي و اقتصادي قرار گيرد. اين مطالعه با هدف تعيين عوامل موثر بر مشكلات عاطفي خانواده‌هاي داراي كودك عقب مانده ذهني تحت پوشش مراكز بهزيستي استان گيلان انجام شد. روش بررسي: پرسشنامه‌اي شامل اطلاعات فردي كودك عقب مانده ذهني و اطلاعات فردي- اجتماعي خانواده و مشكلات عاطفي خانواده هاي داراي كودك عقب مانده ذهني تهيه شد كه مبناي آن چند پرسشنامه مشكلات عاطفي از منابع بين المللي بود. در اين پژوهش140 نفر از والدين كودكان مبتلا به عقب ماندگي ذهني تحت پوشش مراكز كم توانان ذهني وابسته به بهزيستي استان گيلان به روش سرشماري انتخاب و از طريق مصاحبه وارد مطالعه شدند و نتايج حاصل از آن با استفاده از نرم افزار spss مورد تحليل قرارگرفت. يافته ها: نتايج پژوهش نشان داد كه 9/57% از واحد‌هاي مورد پژوهش مشكلات عاطفي داشتند كه اين مشكلات در خانواده‌هايي كه كودك عقب مانده آنان مونث، با عقب ماندگي ذهني خفيف، وابستگي كامل به خانواده در انجام مهارت‌هاي خودياري، داراي اختلال رفتاري، مادرخانه دار، پدر داراي بيماري جسمي، تعداد بالاتر اعضاي خانواده، درآمد پايين خانواده (كمتر از 200 هزار تومان) بيشتر بود. (05/0 > p) نتيجه گيري: توجه بيشتر به مسايل اقتصادي، ترتيب دادن برنامه‌هاي تفريحي، آموزش تكنيك هاي مقابله با استرس و ايجاد خدمات مشاوره رواني براي كاهش مشكلات عاطفي خانواده‌هاي داراي كودك عقب مانده ذهني توصيه مي شود.

Background and Objectives: Having a mentally retarded child has adverse effect on the structure and function of family and has physical, social and economic tension to family. The aim of this study was to investigate emotional conditions of families of mentally retarded children under protection of welfare centers. Material and Methods: In this survey, 140 parents of children who were suffered from mental retardation were recruited to the study. Data were gathered using a research-structured instrument via interviews with the participants. Data were analysis in the SPSS-14 using Chi-square test and the Fisher’s exact test. Results: The result of our study showed that 57.9% of the parents had emotional problems. The emotional problems were more serious in parents of children who were female, had mild mental retardation, were completely dependent to their family, and had behavioral problems. Moreover, in the families whose mothers were housewives, father had physical illness, the number of family members were more than four, and the monthly income of the family was less than 2000000 Rilas, the condition was more serious (p < 0/05) Conclusion: It is recommended to pay more attention to families of mentally retarded children via providing coping techniques and counseling services as well as supporting financially.