تطور تاريخي وجود ذهني

Historical Development of Mental Existence

بررسي تاريخچه و سير تطور بحث وجود ذهني، موجب روشن‌شدن مسايل آن از ميان رد و اثبات‌هاي حكيمان خواهد شد و اين امر باعث مشخص شدن جايگاه امروز ما در اين مبحث و بالتبع مقدمه حركت در راستاي پاسخ به مسايل آن خواهد بود. بررسي دگرگوني نظريه‌هاي وجود ذهني نشان مي‌دهد كه رخنه‌هاي حاصل از ادراك معدومات و تبيين‌ناپذيري جهل و كذب و خطا، نظريه اضافه را با مشكل روبه‌رو كرده است. از سويي واقع‌گرايي معرفت‌شناختي، اصالت وجود، گزاره‌هاي الهياتي و اصول فلسفي ديگر از مواضعي است كه تعهد به آن، نظريه‌پردازي درباره وجود ذهني را ـ چه در بعد هستي‌شناختي و چه در بعد معرفت‌شناختي ـ با صعوبت همراه نموده است.

The study of history and development of mental existence casts light on the problems related to mental existence while discussing what philosophers say for or against it. This will also help to determine our present status in regard to this discussion and thus will pave the way for answering questions related to it. A study of differing views on the theory of mental existence shows that the problems caused by perceiving non-existents and the inexplicability of ignorance, falsehood and error have posed challenges to the theory of relation. On the other hand, epistemological realism, existentialism [or the principiality of existence], theological propositions and certain other philosophical principles constitute some philosophical positions which cause problems in theorizing about mental existence – whether ontological or epistemological – once one accepts them.