شيوع و ابعاد جمعيت‌شناختي خشونت‌هاي خانگي عليه زنان در شهر بيرجند

Survey of prevalence and demographical dimensions of domestic violence against women in Birjand

زمينه و هدف: خشونت خانگي شايعترين شكل خشونت عليه زنان در جهان با بيشترين پيامدهاي جسمي، اجتماعي، رواني و اقتصادي است. شيوع خشونت در نقاط مختلف دنيا متفاوت است و برآورد مي‌شود كه در بيش از نيمي از خانواده‌ها وجود داشته باشد. بر پايه برخي گزارشات، از هر چهار زن، يك نفر در معرض خشونت است و تقريباً يك سوم زنان جهان دست كم يك بار خشونت را تجربه كرده‌اند. مطالعه حاضر با هدف تعيين شيوع و ابعاد جمعيت‌شناختي خشونت‌هاي خانگي عليه زنان انجام شد. روش تحقيق: در اين مطالعه توصيفي- تحليلي، 414 نفر از زنان شاغل و خانه‌دار در شهر بيرجند به روش چند مرحله‌اي و روش غيراحتمالي آسان انتخاب شدند. اطلاعات لازم با استفاده از پرسشنامه خودساخته خشونت خانگي عليه زنان جمع‌آوري گرديد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماري SPSS و آزمون‌هاي آناليز واريانس يك‌طرفه، كاي اسكوير و تي در سطح معني‏داري 05/0P < تجزيه و تحليل شدند. يافته‌ها: 3/42% از زنان مورد پژوهش معتقد بودند كه مورد خشونت‌هاي خانگي قرار گرفته‌‌اند. 7/45%، خشونت اعمال‌شده را از نوع كلامي و بيشترين دلايل خشونت را «يك‌طرفه بودن قوانين به نفع مردان» و «تربيت خانوادگي» ذكر كردند. 4/79% از خشونت‌هاي خانگي توسط شوهر اعمال شده بود و بين سنّ ازدواج و وجود خشونت فيزيكي اختلاف معني‌داري وجود داشت (05/0P < )؛ همچنين بين وجود و شدّت خشونت با شغل زن و بين وجود خشونت با شغل مرد و تعدد زوجات ارتباط معني‌داري حاصل گرديد (05/0P < ). نتيجه‌گيري: با توجه به شيوع بالاي خشونت‌هاي خانگي عليه زنان، گذراندن دوره‌هاي آموزشي مهارت‌هاي زندگي و آگاه نمودن طرفين از حقوق زن و مرد و ارزش نهادن به حقوق انساني زنان در جامعه جهت خانواده‌ها بخصوص مزدوجين جديد پيشنهاد مي‌شود لازم است با تقويت مهارت‌هاي ارتباطي از اين زنان حمايت شود.

Domestic violence is the most common form of violence against women in the world with the greatest social, psychological, and economic consequences. The aim of the present study was to determine the rate of prevalence and demographical dimensions of domestic violence against women. Materials and Methods: The present descriptive-analytical study was conducted on 414 employed women and housewives in Birjand who were selected through multi-stage and simple-non-probabilistic method. Results: It was found that 42.3% of the subjects believed that they had suffered domestic violence. According to 45.7% of the the women the violence was verbal, and the most common reasons for violence were: "the laws being biased in favor of men", and "family education". 79.4% of the total domestic violence was committed by husbands. There was a significant relationship between age of marriage and physical violence. Besides, there was a significant relationship between domestic violence and womenʹs jobs and between domestic violence and menʹs jobs and polygamy. Conclusion: Regarding the high rate of prevalence of domestic violence against women it is suggested that instructional courses on life skills be held and spouses get informed about menʹs and womenʹs rights. Moreover, it is recommended that womenʹs rights should be respected by the community for the advantage of families, especially new young couples. In addition, it is necessary that by promoting communicative skills women be supported.