بررسي ميزان تاكيد برنامه درسي علوم اجتماعي دوره راهنمايي بر مولفه هاي رويكرد انتقادي از ديدگاه دبيران

A Study of Causal Relationship Between AchievementGoals and Self-Regulation Strategies with Math ProblemSolving Performance-

هدف اين پژوهش بررسي ميزان تاكيد برنامه درسي علوم اجتماعي دوره راهنمايي بر رويكرد انتقادي است. روش‌تحقيق، توصيفي از نوع پيمايشي است. اين پژوهش داراي دو جامعه آماري شامل‌كليه دبيران مدارس راهنمايي ناحيه يك شهر همدان است كه در سال تحصيلي 88-1387 به تدريس درس علوم اجتماعي اشتغال داشته و تعدادكل آنها 85 نفر (45 مرد و 40)، و محتواي كتاب‏هاي درسي علوم اجتماعي پايه‏هاي اول تا سوم راهنمايي بود. روش نمونه‏گيري براي جامعه اول روش تصادفي ساده و براي جامعه دوم سرشماري بود. حجم نمونه دبيران براساس جدول برآورد حجم نمونه كرجسي و مورگان 71 نفر مي‌باشد و حجم نمونه كتاب‏ها با جامعه برابر است. ابزار جمع‌آوري اطلاعات در اين پژوهش پرسشنامه محقق ساخته سنجش رويكرد انتقادي بود. براي سنجش روايي ابزار از روايي محتوا و براي محاسبه پايايي از روش آلفاي كرونباخ استفاده شد كه ميزان آن 81/0= ? به دست آمد. براي تجزيه و تحليل داده‏ها از شاخص‏هاي آمار توصيفي و آزمون ناپارامتريك خي دو و t مستقل استفاده شده است. يافته‏هاي پژوهش نشان داد كه برنامه درسي علوم اجتماعي دوره راهنمايي بر مولفه‏هاي انعطاف پذيري و ريسك پذيري به ميزان كم و بر مولفه‏هاي عمقي نگري، جامع‏انديشي و كاوشگري به ميزان متوسط تاكيد دارد. به علاوه بين ديدگاه دبيران مرد و زن درباره ميزان تاكيد كتاب‏هاي علوم اجتماعي دوره راهنمايي بر رويكرد انتقادي تفاوتي به دست نيامد.

One of the main educational goals teachers and parents expect the students to attain is the ability to solve problems. The purpose of this study is to investigate the causal relationship between achievement goals and self-regulation strategies with math problem-solving performance. To this aim, casual-correlational research method was adopted, and two questionnaires on achievement goals (Elliot & McGregor, 2001) and selfregulation strategies (Pintrich et. al, 1991) as well as a math test were used. The results indicated that only motivational strategies had a direct impact on problem-solving. Moreover, mastery-approach and performance-approach goals had a direct impact on cognitive, metacognitive, motivational and resource management strategies but an indirect impact on problem-solving performance. The findings are in line with some earlier studies but in contrast with some others. The important point is the low variance of problem-solving performance. One of the factors contributing to such a low variance might be the fact that cognitive, metacognitive and resource management strategies have had no impact on problem-solving variable.