شماره ركورد :
571000
عنوان مقاله :
ماهيت فيزيكي افلاك: بررسي مفهوم فلك در آثار هييت
عنوان فرعي :
The Physical Nature of Heaven: A Survey of the Concept of Falak in Hayʾa Works
پديد آورندگان :
قلندري، حنيف نويسنده ,
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1390 شماره 10
رتبه نشريه :
علمي پژوهشي
تعداد صفحه :
42
از صفحه :
67
تا صفحه :
108
كليدواژه :
ارسطو , عبدالجبار خرقي , منشورات , ?Abd al-Djabb?r Kharaq? , Aristotle , Falak , Ibn Haytham , Ibn S?n? , ابن سينا , Ptolemy , ابن هيثم , اثير , بطلميوس , هييت , Either , فلك
چكيده فارسي :
تبيين فيزيكي گردش سيارات در آسمان و توضيح آنكه افلاك در كجاي آسمان قرار دارند از پرسش‌هاي اصلي نجوم پيشينيان است. از جمله آثاري كه در آنها تلاش مي‌شد تا به اين پرسش پاسخ داده شود آثار هييت دوران اسلامي است. نظر نويسندگان اين آثار در اين باره ريشه در دو نظريه دارد: نظريه ارسطو در باره «عنصر پنجم» و نظريه «منشورات» بطلميوس. نظريه عنصر پنجم ارسطو بر اين اساس است كه ماده تشكيل دهنده اجرام آسماني، اجرام بالاي فلك ماه، با عناصر چهارگانه‌اي كه در عالم كون و فساد هستند، يعني خاك و آب و هوا و آتش، متفاوت است و چيزي است كه او آن را «عنصر پنجم» ناميده است. علاوه بر اين چون در جهان خلا قابل تصور نيست تمام آسمان پوشيده از اين عنصر است. اين عنصر مبدا حركت مستدير است و بنا بر خاصيت عناصر حركت آن همواره يكنواخت است. اما به نظر چنين نمي‌رسد و اجرام آسماني در دوره‌هاي مختلف حركات متفاوتي دارند، از اين رو براي توضيح بساطت آن بايد وجود عامل‌هاي محرك متعدد را پذيرفت و اين موجد نظريه افلاك است. بطلميوس نيز در توجيه نظامي كه براي جهان آورده در الاقتصاص در باره محل افلاك و چگونگي گردش آنها سخن گفته است. پرداختن دانشمندان مسلمان به اين موضوعات در كتاب‌هاي هييت نشاني از ادامه تلاش براي توضيح اين موضوعات است. در اين مقاله تلاش شده است با بررسي آراي ارسطو و بطلميوس و فيلسوفان و منجمان مسلمان پاسخ‌هاي موجود در باره فلك، چيستي آن و چگونگي حركت سيارات در آن، بررسي شود.
چكيده لاتين :
Physical explanation of the planets’ place in the heaven is one of the principal questions in the ancient astronomy which the authors of hay?a (cosmology) works tried to find an answer for it. Their opinion is in fact a compilation from Aristotle’s “fifth element” theory and Ptolemy’s “prisms” theory. Aristotle’s fifth element theory assumes that the substance of the heavens is different from the other four substances; i.e. Fire, Air, Water and Earth, and Aristotle named this substance fifth element. Moreover since emptiness doesn’t exist in the world it should be the fifth element that fills the heavens. This substance is the origin of the circular motion and its motion must be uniform but it doesn’t appear and the heavenly bodies have different motions in different periods. Because of this, we must accept the existence of several falaks (orbits) for the heavenly bodies. Ptolemy has discussed about the falaks place and their motions in his Planetary Hypotheses too. Muslim scientist’s attention to this subject in hay?a books shows their attempt to answer these questions. This article wants to survey the viewpoints of Aristotle, Ptolemy, Islamic philosophers and astronomers about the falaks of the heavenly bodies. Moreover we discuss the nature of the falaks and their motion in the heaven.
سال انتشار :
1390
عنوان نشريه :
تاريخ علم
عنوان نشريه :
تاريخ علم
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 10 سال 1390
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان
لينک به اين مدرک :
بازگشت