تاثير PMSG بر روي بازده همزماني فحلي متعاقب استفاده از نورجستومت در گاوميش رودخانه‌اي

The effect of PMSG on output of estrus synchronisation following using norgestomet in river buffalo

در اين تحقيق تاثيرهورمون PMSG بر بازده همزماني فحلي با نورجستومت در گاوميش رودخانه‌اي بررسي گرديد. تعداد 22 راس گاوميش ماده با چرخه فحلي طبيعي انتخاب شده و در زمان شروع آزمايش نورجستومت كاشتني (3 ميلي‌گرم، كرستار، اينتروت، هلند) دريافت نمودند. در همين روز، آنالوگ GnRH (100 ميكروگرم عضلاني، فرتاژيل، اينتروت، هلند) تزريق شد. در روز هفتم آزمايش، دام‌ها به دو گروه آزمايشي با توجه به سن و وزن به طور مساوي تقسيم شده و هر دو گروه كنترل و درمان، آنالوگ پروستاگلاندين ?PGF2 (15 ميلي‌گرم لوپروستيول عضلاني، پروزلوين، اينتروت، هلند) دريافت داشتند. دام‌هاي گروه درمان علاوه بر تزريق پروستاگلاندين، PMSG (1000 واحد بين المللي فوليگون عضلاني، اينتروت، هلند) دريافت نمودند. نورجستومت در روز نهم آزمايش خارج گرديد. مشاهده علايم فحلي، با كمك گاوميش‌هاي نر با پيش‌بند قضيب، از 12 ساعت پس از خارج كردن نورجستومت به مدت 7 روز، هر 4 ساعت يكبار و هر بار به مدت حداقل 30 دقيقه انجام شد. دام‌هايي به عنوان فحل در نظر گرفته شدند كه اجازه پرش به دام ديگري مي‌دادند (فحلي ايستا). از شروع فحلي تا تخمك‌گذاري، سونوگرافي در ساعات صفر، 24، 32 و 40 بعد از فحلي ايستا انجام گرفت. افزودن PMSG، تاثيري بر فراواني بروز فحلي (گروه درمان: 8/81 درصد، گروه كنترل: 100 درصد)، تراكم بروز فحلي در طول 12 ساعت (گروه درمان: 8/77 درصد، گروه كنترل: 8/72 درصد) و فراواني تخمك‌گذاري (گروه درمان: 9/88 درصد، گروه كنترل: 100 درصد) نداشت (05/0P > ). فاصله خاتمه درمان تا آغاز علايم فحلي در گروه كنترل (11/4 ?5/52 ساعت) طولاني‌تر از گروه درمان (57/8?8/41 ساعت) بود (05/0P < ). به طور كلي، تزريق PMSG، 2 روز قبل از پايان برنامه 9 روزه همزماني فحلي در گاوميش رودخانه‌اي مي‌تواند سبب جلو انداختن زمان بروز فحلي گردد كه اين امر بايد در برنامه‌ريزي تلقيح در زمان ثابت مورد توجه قرار گيرد.

In this experiment, the effect of PMSG on the output of estrus synchronization following using norgestomet implant was investigated in river buffaloes. Twenty two cyclic female river buffalos at unknown stages of estrus cycle were selected and received norgestomet implant (Crestar, 3mg norgestomet, Intervet, Holland), with an injection of GnRH at first day of experiment. On day 7 after norgestomet insertion, females were randomly assigned into two groups considering their age and weight and both groups of control and experiment received PG F2? (15mg prostiol, prozolin, intervet, Holland). The animals in treatment group received PMSG (Folligon, 1000IU, IM, intervet, Holland) in addition to PG F2?. The implant was removed on day 9 after insertion in all females. Estrous detection was conducted using teaser bull, from 12 hours after norgestomet removal for 7 days every 4 hours for at least 30minutes. From the beginning of sfrous until ovulation, ultrasonography was conducted at the time of estrus, 24, 32 and 40 hours after standing estrus. PMSG had no effect on the frequency of estrous response (Treatment: 100%; control: 81.8%), tightness of estrus synchrony within 12 hours (Treatment: 77/8%; Control: 72/8%) and the frequency of ovulation (Treatment: 100%; control: 88.9%; P > 0.05). The interval between the end of treatment and the start of estrus in control group (52.5?4.11 hours) was longer than PMSG group (41.8?8.57 hours; P < 0.05). In conclusion, PMSG injection, 2 days prior to the termination of 9 days estrus synchronization program could hasten the time of estrous expression in river buffalo. This has to be considered in fixed timed artificial insemination in this species.