مقايسه شيو ه هاي مقابله با استرس و بهداشت روان و رابطه اين متغيرها در بين دانش آموزان طلاق و غير طلاق

The Comparison of Coping Strategies and Mental Health and the Relationship of these Variables among Students of Divorced and Non-divorced Parents

چكيده هدف تحقيق حاضر مقايسه شيوه هاي مقابله با استرس و بهداشت روان فرزندان خانواد ه هاي طلا ق و غير طلاق و تعيين رابطه شيوه هاي مقابله با استرس و بهداشت رواني در بين فرزندان خانواده هاي طلاق و غير طلاق بود . براي انجام تحقيق تعداد 200 نفر ( 100 نفراز فرزندان طلاق و 100 نفر ازدانش آموزان عادي) از دانش آموزان مقطع متوسطه شهر تهران به روش نمونه گيري چند مرحله اي انتخاب و پرسشنام ههاي شيوه هاي مقابله با استرس راجر و نجاريان و بر روي آنها اجرا گرديد براي آزمون فرضيه هاي تحقيق از ضريب همبستگي (GHQ) پرسشنامه سلامت عمومي استفاده شد نتيجه نشان داد كه فرزندان طلاق نسبت به فرزندان عادي از بهداشت رواني پايين تري t پيرسون وآزمون برخوردارند.واز شيوه مقابله هيجاني و اجتنابي بيشتري استفاده مي كنند .همچنين نتيجه نشان داد كه شيوه مقابله شناختي و انفصالي با بهداشت روان بالا و شيو ههاي هيجاني و اجتنابي با اختلال در بهداشت روان رابطه دارند.

Abstract The present research sought to compare coping strategies and mental health in children of divorced and non-divorced parents; and to determine the relationship between these two variables. To do this research, 200 subjects (100 students of divorced parents and 100 ordinary students) from among the 4th-grade high school students of Tehran were selected using multi-steps sampling. Rodger and Najarian’s CSQ (coping strategies questionnaire) and GHQ (general health questionnaire) were administered on the participants. To test the research hypotheses, Pearson’s correlation coefficient and T-test were used. The results indicated that children of divorced parents had a lower mental health than ordinary children and they implemented more emotional and avoidance strategies. It was also found that there was relationship between cognitive coping strategies and ----------------- strategies and high mental health; relationship was also found between emotional/avoidance strategies and mental health conflict