يقين؛ پيشينه، انواع و تعاريف

Certainty; Background, Kinds and Definitions

در حوزه معرفت‌شناسي، يقين از اهميت والايي برخوردار است در بيان جايگاه آن، همين بس كه بسياري از فيلسوفان در گذشته و حال معرفت حقيقي را با معرفت يقيني برابر دانسته‌اند؛ به گونه‌اي كه اگر يقين دست ندهد، معرفت حقيقي نيز حاصل نمي‌گردد. در اين نوشتار، به مباحثي مانند پيشينه بحث يقين، انواع يقين و تعريف‌هايي كه فيلسوفان يونان، مسلمان و غربي از يقين مورد نظر ارايه كرده‌اند، پرداخته‌ايم. براساس شواهد تاريخي، ديدگاه‌ فيلسوفان يونان و فيلسوفان مسلمان درباره تعريف يقين و برابر دانستن آن با علم حقيقي يكسان است، اما غربي‌ها نظر متفاوتي دارند؛ برخي از آنها، معيار يقين را اموري مانند «وضوح و تمايز» يا «حسي بودن» مي‌دانند و برخي ديگر، همين تعريف يا تعريف يونيان از يقين را مي‌پذيرند، اما علم را با يقين برابر نمي‌دانند، بلكه آن را «باور صادق موجه» تلقي مي‌كنند.

Among epistemological questions, certainty is of such as high importance that some philosophers, whether in the past or in the present, have equated between real knowledge and certain knowledge. Accordingly, if certainty is not obtained knowledge is not obtained. In the present article, the author deals with matters such as the historical background of certainty, kinds of certainty and the definitions Greek, Muslim and Western philosophers have given of certainty. Based on historical evidences, Greek and Muslim philosophers have the same opinion on the definition of certainty and its equality with real knowledge. However Western philosophers hold different views. Some consider being ʹclear and distinctʹ or being ʹsensibleʹ as the criterion of certainty while others agree with this or Greek definitions of certainly but do not regard real knowledge as equal to certainly. Instead, they say knowledge is a true justified belief.