الگوي مصرف غذا ومكملهاي غذايي در بيماران دچار اسكلروز مولتيپل (MS) پيش و پس از تشخيص و نگرش آنان به نقش اين متغيرها در روند بيماري

Pattern of Diet and Supplement Consumption among Multiple Sclerotic Patients Pre and Post Diagnosis and their Attitudes toward the Effects of these Parameters on Disease Progression

مقدمه: اسكلروز مولتيپل(MS) يكي از بيماريهاي ماده سفيد دستگاه عصبي مركزي با شيوع متغير در مناطق مختلف است. با توجه به متفاوتبودن عادتهاي غذايي در مناطق و فرهنگهاي گوناگون، پژوهشها نقش احتمالي تغذيه را به عنوان يكي از عوامل خطر در سبب شناسي و كنترلMS پيشنهاد كردهاند. هدف: تعيين الگوي غذايي قبل و بعد از تشخيص MS و نگرش نسبت به تاثير آن بر روند بيماري مواد و روشها: دراين مطالعه مقطعي، 166 بيمار دچار MS كه در سالهاي 1384 و 1385 به انجمن MS تبريز مراجعه كردهبودند با پرسشنامه پيش آزمون شده شامل سه بخش حاوي پرسشهاي مربوط به اطلاعات فردي، عادتهاي غذايي پيش و پس از تشخيص بيماري، تغيير وزن و اشتها و همچنين تغيير الگوي غذايي پس از بيماري و علت آن، ارزيابي و دادهها با آزمونهاي آماريt-student و كايدو توسط نرمافزار spss16 آناليز شد. نتايج: در اين مطالعه افراد شامل 122 زن و 44 مرد با ميانگين سني 21/9±97/31 سالگي و ميانگين سن تشخيص بيماري 84/8±33/28 سال بود. 8/79% افراد بعد از تشخيص بيماري درالگوي غذايي خود تغييري ايجاد نكردهبودند كه در 80% موارد، توجهنكردن به تاثير احتمالي مواد غذايي بر علايم بيماري، علت اصلي آن بوده است. تغيير در مصرف انواع روغنها پس از بيماري معنيدار و در نيمي از موارد به دليل تقليل علايم بيماري بود. همچنين، افزايش معنيداري در مصرف مكملها و روغن ماهي و كاهش معناداري در تمايل به مصرف تخم مرغ، قند و شكر و ترشي نيز پس از بيماري وجود داشت. بيماران بهترتيب ميوه، شير، زيتون و روغن زيتون، سبزي، ماهي و آجيل را بهبوددهنده علايم و ترشي، غذاهاي تند، شيريني، غذاهاي سرخ شده و آماده و گوشت قرمز را تشديدكننده علايم بيماري مطرح كردند. نتيجه گيري: از ديدگاه بيماران رژيمهاي غذايي و مكملها تا حدودي بر علايم بيماري MS موثرند.

Introduction: Multiple Sclerosis (MS) is one of the central nervous system white matter disorders, with variable prevalence in various districts. Some researches proposed the probable effects of diet as a risk factor in the etiology and control of MS due to its variety of patterns in diverse cultures and regions. Objective: Determination of the MS patients’ dietary habits, before and after diagnosis of the disease and their attitude toward the effect of dietary parameters on the disease progression. Materials and Methods: In this cross-sectional study, A total of 166 confirmed MS patients referred to Tabriz MS society during 2005 to 2006 were assessed by a pretested questionnaire composed of 3 sections of questions about demographic informations, dietary habits pre and post disease diagnosis, weight and appetite changes and also changes in dietary patterns after diagnosis. Data were analyzed by t-student test and qi2 in SPSS version 16. Results: A total of 122 women and 44 men participated with the mean age of 31.97±9.21 years, and the mean age of diagnosis 28.33±8.84 years, in this study. As revealed, 79.8% of the patients didn’t change their dietary patterns mainly because of their inattention to probable effect of nutrition on symptoms of disease in 80% of cases. There was a significant change in the type of using oil that reduced the disease severity among 50% of the patients. Also, there was a significant increase in the usage of dietary supplement and fish oil and a significant decrease in tendency toward egg, sugar, and pickles, following the disease. The patients suggested that fruits, milk, olive and its oil, vegetables, fish and nuts are sequentially alleviating the symptoms but pickles, hot (chilli) foods, confectionary products, fried foods, conserved food and red meat aggrevating the symptoms. Conclusion: From patients’ viewpoints, dietary patterns and supplements are somehow effective on the symptoms of multiple sclerosis.