بازبيني تاثيرات مثبت و تبعات منفي مناطق كلانشهري بر اقتصاد و محيط زيست جهان؛ نمونه هاي موردي: اتحاديه اروپايي و امريكاي لاتين

Dialectic of Mega City and National Economic Development

پس از جنگ دوم جهاني، كشورهاي مختلف جهان به سرعت در پي بازسازي اقتصاد خود بر آمده و رشد اقتصادي مهم ترين دغدغه اين كشورها شد. اما پس از گذشته چند دهه مشخص شد كه رشد اقتصادي به تنهايي نمي تواند باعث بهبود وضعيت اقتصادي در پهنه كشور و بين طبقات مختلف اجتماعي شود از اين رو پارادايم توسعه اقتصادي مطرح شد . با روند رو به رشد اقتصاد جهاني ، ارتباطات بين المللي افزايش يافت و پديده جهاني شدن اقتصاد مطرح شد . اما آنچه كه بستر لازم براي اين فرآيند را فراهم مي كرد پديده اي بود به نام كلانشهر . جهاني شدن اقتصاد بدون رقابت كلانشهرها بي معني است. از اين رو كلانشهرها روز به روز نقش اساسي تري در توسعه اقتصاد ملي كشورها بازي كرده و خواهند كرد. با اين حال توسعه اقتصاد ملي كشورها و پر رنگ شدن زندگي شهري و ايجاد تجمعات عظيم انساني كه كلانشهر نام گرفته اند جنبه هاي منفي بسياري نيز داشته است . با گذشت زمان مي توان ديد كه اين كلانشهرها همان قدر كه به توليد ثروت و رفاه براي افراد پرداخته اند باعث شده اند كه محيط زيست بشر و كره زمين به شدت از نظر اكولوژيك آسيب ديده و حقوق نسل هاي آتي را به شدت پايمال گردد . به عبارت ديگر انسان ها براي دستيابي به زندگي بهتر كلانهشرها را ايجاد كردند اما همين كلانشهرها امروزه مهمترين آسيب را به حيات كره زمين و زندگي بشر مي رسانند. روش تحقيق مقاله حاضر توصيفي و تحليلي است كه ضمن استفاده از روش فراتحليل به بررسي اثرات مثبت و تبعات منفي كلانشهر بر اقتصاد و محيط زيست جهان پرداخته است. اين مقاله با نگاهي انتقادي مي كوشد نگاهي به تاثيراتي كه اقتصاد جهاني شده بر كلانشهرها گذاشته بيفكند و علاوه بر روشن كردن نقش كلانشهرها بر رشد و توسعه اقتصاد كشورها و جهان ، جنبه هايي از تاثيرات پديده كلانشهر را كه كشورهاي توسعه يافته مي كشوند آن را پنهان نگاه دارند به نمايش بگذارد.

There is no doubt that mega cities have a main share in countriesʹ GDP. On the other hand, excessive trading interaction and reconstruction of global economy, especially after the USSR decomposition, lead the world to a new phenomenon called globalization. Economic globalization is a phenomenon completely in relation with mega cities competition over human, fiscal, technological and capital resources. Better quality of life and offering a higher level of welfare was the most important tool being used by city managers in this competition. Mega cities have promoted the level of welfare of their inhabitant. Also they have a very positive effect on the countryʹs economic development. Nevertheless it is just the positive side of the coin, the negative side will reveal by the time we compare the wealth generated by mega cities and their role on global warming, world climate change and increase of the countryʹs ecological footprint. This paper debates on pros and cons of mega cities by comparing their positive and negative effect on our life using a dialectic approach.