مواجهات شغلي والدين كودكان مبتلا به بيماري لوكمي لنفوبلاستيك حاد (ALL): يك مطالعه مورد ـ شاهدي

Parental occupational exposures of children with Acute Lymphoblastic Leukemia (ALL): a case-control study

لوكمي لنفوبلاستيك حاد (ALL) شايع‌ترين بدخيمي در كودكان است. به رغم پيشرفت‌هاي اخير در درمان، علت‌يابي آن هم‌چنان ناشناخته است. باتوجه به وفور عوامل سرطان‌زا در محيط كار، مواجهات شغلي والدين ممكن است از طريق ايجاد جهش در گامت‌ها، انتقال عوامل سرطان‌زا در دوران بارداري و شيردهي، و وسايل آلوده والدين سبب ايجاد بدخيمي در فرزندان شود. اين مطالعه مورد ـ شاهدي در سالهاي 87 - 1386، در بيمارستان‌هاي مركز طبي كودكان وليعصر (عج) شهر تهران با هدف ارزيابي ارتباط مواجهات شغلي والدين و بيماري ALL در فرزندان‌شان انجام گرفته است. گروه‌هاي مورد و شاهد به ترتيب شامل 200 كودك مبتلا به ALL و 200 كودك مبتلا به بيماري‌هاي غدد يا روماتولوژي و از نظر سن، جنسيت و بيمارستان محل بستري همسان بودند. اطلاعات دموگرافيك، ويژگي‌هاي دوران نوزادي و شيرخوارگي و مواجهات كودك و شرح حال شغلي والدين از طريق مصاحبه با والدين در زمان بستري كودك بدست آمده، نتايج نشانگر بالاتر بودن ميانگين وزن بدو تولد كودكان (0.002=P)، سن پدر در هنگام تولد كودك (0.03=P)، و پايين تر بودن سطح تحصيلات پدر (0.001=P) در گروه مورد نسبت به گروه شاهد بود. همچنين مواجهات كودكان گروه مورد با آفت كش‌ها (0.04=P)، نفت و مشتقات آن (0.04=P) به طرز بارزي بالاتر از گروه شاهد بود. افزايش بارز خطر بروز بيماري ALL با اشتغال پدر در مشاغل كشاورزي (2.14=OR)، فلزكاري (2.96=OR) و تعميركاري (2.48=OR) ديده شد. هرچند مواجهه مادر با آفت‌كش‌ها (0.18=P) و حلال‌ها (0.27=P) و مواجهه پدر با آفت‌كش‌ها (0.2=P) در گروه مورد بيشتر از گروه شاهد بود، اين تفاوت‌ها از نظر آماري معني‌دار نيستند. مواجهات پدر با فلزات (0.004=P) و (2.68=OR) غبارات غير آلي (0.02=P) و (2.17=OR) با افزايش بارز خطر بيماري ALL در فرزند همراه بود. لذا، با رعايت استانداردهاي مواجهات شغلي و كاستن اين مواجهات در محيط كار و زندگي، شايد بتوان گامي در جهت كاهش بروز اين بيماري برداشت.

Objective(s): To evaluate the association of parental occupational exposures to six categories of occupational hazards including pesticides, solvents, paint and pigments, organic and non-organic dusts, and metals with the risk of Acute Lymphoblastic Leukemia (ALL) in their offspring. Methods: From 2007-2009 our hospital based case-control study was performed with 200 children diagnosed with ALL and 200 controls consisting of children suffering from endocrine or rheumatologic disorders, who were matched by age and sex. The study was performed at the Children’s Medical Center and Vali-Asr hospital, in Tehran, Iran. The parents were interviewed face to face to gather information on demographic characteristics, child’s medical history and home exposures, and parental occupational histories. Results: We found that paternal exposures to non-organic dusts {OR (95% confidence interval)=2.17 (1.11-4.26); P=0.02} and metals {OR (95% confidence interval)=2.68 (1.38-5.21); P=0.004} were related to an increased risk of ALL in their offspring. No significant relations were found for the other paternal exposure categories neither for the all maternal exposures categories with the risk of ALL in their offspring. Conclusion: Our study provides support to the association between some paternal occupational exposures and ALL risk in their offspring. Further studies are necessary to corroborate the observed associations in this study.