بررسي ميزان آگاهي و نگرش دانشجويان نسبت به حقوق شهروندي در تهران

Studying studentsʹʹ level of knowledge of and attitudes toward citizenship rights in Tehran

هدف اين تحقيق پاسخ‌گويي به اين سوال است كه دانشجويان تا چه ميزان از حقوق شهروندي خود و ديگر اعضاي جامعه، آگاهي دارند. هدف ديگر تحقيق بررسي وضع موجود رعايت حقوق شهروندي و بررسي نگرش دانشجويان نسبت به حقوق شهروندي است كه در اين راستا، شش فرضيه طراحي گرديد.چارچوب نظري تحقيق بر مبناي نظريات پتمن، تي. اچ. مارشال، برايان. اِس. ترنر و كارل كوهن استوار است. روش تحقيق پيمايشي و تكنيك جمع آوري اطلاعات پرسش‌نامه است. جامعه آماري شامل كليه دانشجويان مقاطع كارشناسي، كارشناسي ارشد و دكتراي دانشكده فني و مهندسي و دانشكده علوم انساني و اجتماعي دانشگاه علوم و تحقيقات تهران است.يافته‌هاي تحقيق نشان داد كه متغيرهاي مستقل، ميزان تحصيلات و رشته تحصيلي هم بر متغير وابسته آگاهي از حقوق شهروندي و هم بر متغير وابسته نگرش نسبت به حقوق شهروندي دانشجويان تاثير داشته و هرچه ميزان تحصيلات بالاتر باشد، آگاهي بيشتر و نگرش به حقوق شهروندي بهتر مي شود. بين متغير مستقل محل تولد و سكونت و ميزان آگاهي دانشجويان از حقوق شهروندي رابطه معناداري وجود دارد يعني بين كساني كه از ابتدا در تهران متولد شده و زندگي مي‌كنند، با افرادي كه در شهرهاي كوچك به دنيا آمده‌و براي ادامه تحصيل به تهران آمده‌اند در ميزان آگاهي از حقوق شهروندي تفاوت وجود دارد.بين متغيرهاي مستقل جنسيت و پايگاه اقتصادي ـ اجتماعي دانشجويان و متغير وابسته آگاهي از حقوق شهروندي و نيز متغير وابسته نگرش نسبت به حقوق شهروندي رابطه ضعيفي وجود دارد.

The aim of this study is to investigate studentsʹ level of knowledge about citizenship rights and their attitudes toward it in the city of Tehran. Drawing on the ideas of T.H. Marshal, Bryan S. Turner and Carl Kuhn, fourteen hypotheses were tested in this regard. This is a survey research and the research population consisted of all the students of the science and research branch of Islamic Azad University in the city of Tehran. The sample was drawn from undergraduate and graduate students of the college of Engineering and the college of Humanities and Social Sciences. The independent variables included level of education, field of study, places of birth and residence, gender, employment status, religion, and social-economic status. The dependent variables were knowledge of and attitude toward citizenship rights. The results showed that level of education and field of study were positively and significantly related to both knowledge of and attitude toward citizenship rights. Religion was significantly related to knowledge of citizenship rights but not to attitude towards it. Place of birth and place of residence were only significantly related to knowledge of citizenship rights, that is, there was a difference between those who were born and raised in Tehran, on the one hand, and those who were born in another city but had moved to Tehran to further their education. Gender, employment, and social and economic status were not significantly related to either knowledge of or attitude toward citizenship rights.