ارتباط كارايي با متغيرهاي ساختاري بر مبناي نگرش SCP در بخش صنعت ايران (رهيافت بوت استرپ در استنباط آماري)

Studying Relationship between Efficiency and Structural Variables based on SCP Paradigm in Iranian Industry Sector (Bootstrap Approach in Statistical Inference)

در اين مقاله به دنبال بررسي ارتباط ميان متغيرهاي ساختاري و عملكردي در 140 صنعت ايران هستيم. در اين تحقيق به بررسي ساختار بازارهاي صنعتي بر مبناي شاخص نسبت تمركز چهار بنگاه و شاخص مزيت هزينه‌اي و پس از آن به برآورد سطح كارايي صنايع در كد چهار ISIC بر مبناي رويكرد مرز تصادفي پرداخته شده و با محاسبه سطح كارايي صنايع، ارتباط ساختار و عملكرد در قالب يك الگوي SCP بررسي شده است. همچنين براي قضاوت دقيق‌تر در مورد نتايج بدست آمده، از روش بوت استرپ در راستاي استنباط‌هاي آماري استفاده شده است. يافته‌هاي اين مقاله بيانگر آن است كه اولاً صنايعي كه شدت تمركز در آنها بالا است ناكاراتر هستند. به عبارت ديگر در صنايع ايران، قدرت انحصاري، رابطه معكوسي با كارايي دارد و اين مسيله بخوبي گوياي اين واقعيت است كه برخلاف نگرش شيكاگو، ريشه قدرت انحصاري در صنايع ايران نشات گرفته از كارايي نبوده و بايستي در ساير مسايل ديگر ريشه اين قدرت انحصاري را جستجو نمود. ثانياً صنايعي كه داراي شدت مانع ورود بيشتري بوده‌اند ناكاراتر بوده‌اند. اين مسيله بخوبي مويد اين است كه مانع ورود، نقش معني‌داري در ايجاد ناكارايي بخش‌هاي صنعتي (به دليل عدم وجود فضاي رقابت) به همراه داشته است. ثالثاً در صنايعي كه سهم فعاليت‌هاي دولت نسبت به بخش خصوصي بيشتر بوده، ميزان كارايي پايين‌تر است. به عبارت ديگر ارتباط منفي بين حضور دولت در فعاليت‌هاي صنعتي و كارايي در صنايع ايران وجود دارد.

This paper aims to examine the relationship between the structural and performance variables in 140 Iranian industries, besides investigating structure of industrial markets according to the Four-firm concentration ratio plus cost advantage ratio (CDR). Then the study estimates efficiency level of the industries under the stochastic frontier technique in 4 digits ISIC code so that finally the relationship between the structure and performance based on the SCP pattern has been examined through the estimated efficiency level. Additionally, we applied the bootstrap approach in order to have more precise judgment on the gained results. The findings indicate that firstly the industries with high concentration intensity are more inefficient, in other words there is an adverse relationship between the monopoly power and efficiency in Iranian industries which obviously imply that Unlike the Chicago notion, here the monopoly power does not originate from the efficiency, and we shall look for other possible reasons pertaining to this phenomena. Secondly, the industries with more intensity of entry barrier are more inefficient, it means that the role of entry barrier due to lack of competition is of significance in creating the inefficiency in the industrial sector. Thirdly, those industries which have more shares of governmental activities compared to private sector indicate lower efficiency. Which mean that there is a negative relationship between the government presence and efficiency of industrial activities.