بررسي رابطه ركود دانش، يادگيري سازماني و نوآوري سازماني در مراكز آموزش عالي يزد

Investigating the Relationships between Knowledge Inertia, Organizational Learning and Organizational Innovation in Yazd Higher Education

امروزه دانش در سازمان‌ها اهميت ويژه‌اي يافته و مديريت موفق دانش مشخصه اصلي بقاي يك سازمان است. موانعي بر سر راه مديريت موفق و موثر دانش وجود دارد. در اين تحقيق، يكي از موانع مديريت دانش تحت عنوان ركود دانش مطرح شده و ارتباط آن با يادگيري سازماني و نوآوري سازماني در دانشگاه‌هاي سراسري، آزاد و پيام نور استان يزد مورد بررسي قرار مي‌گيرد. بدين صورت كه ابتدا با مطالعه و بررسي متون علمي، ادبيات تحقيق در زمينه ركود دانش سازماني، يادگيري سازماني و نوآوري سازماني تدوين شده است. سپس پرسش‌نامه‌اي براي سه دانشگاه آزاد، سراسري و پيام نور يزد فرستاده شد. براي هر دانشگاه 200 پرسش‌نامه ارسال گرديد كه در نهايت تعداد 172، 165 و 158 پرسش‌نامه به ترتيب از دانشگاه‌هاي سراسري، آزاد و پيام نور پاسخ داده شد. سپس اطلاعات لازم جهت بررسي رابطه اين سه متغير از طريق پرسش‌نامه، كسب شده و داده‌هاي جمع‌آوري شده از طريق نرم افزارهاي Lisrel و Spss مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار گرفته‌اند. نتايج به دست آمده از الگوسازي معادلات ساختاري حاكي است كه ركود دانش، اثر منفي بر يادگيري سازماني و نوآوري سازماني دارد و از آنجا كه مدل‌هاي معادلات ساختاري سه دانشگاه مورد بررسي با هم تفاوت دارند، نوع دانشگاه در اين تحقيق اثر تعديلگر دارد. هم‌چنين آزمون نيكويي برازش از تحليل مسير دانشگاه نشان مي‌دهد كه نوع دانشگاه بر رابطه متغير‌ها تاثيرگذار است. در پايان نتيجه‌گيري و پيشنهادهايي كاربردي ارايه مي‌گردد.

Knowledge has become a significant asset both for individuals and organizations. Thus, successful knowledge management can be the chief determinant for the survival of an enterprise in a knowledge-based economy. Nevertheless, hurdles to efficient and effective knowledge management are many. Using the principles of inertia in physics to knowledge management, Liao states that knowledge inertia may inhibit an organization’s capability to learn and solve problems. However, when facing problems, people generally resort to their prior knowledge and experience for solutions. Such routine problem-solving strategy is termed "knowledge inertia". This study aims to establish the constructs of knowledge inertia and examine the relationships between knowledge inertia, organizational learning and organizational innovation. Structural equation modeling is employed to discuss the degree of influence of constructs on each other and whether their relationships vary in 3 different Universities in Yazd. A questionnaire survey was conducted to collect data from 3 different universities, And 495 valid responses were collected. Our results reveal that when a firm’s members have either less learning inertia or experience inertia, the performance of the organizational learning and organizational innovation will be better. Organization type has a moderate effect on the relationships of variables.