بررسي تطبيقي مباني نظريه ايجاد دانش با استفاده از فرايند تبديل دانش در سازمان‌ها

Comparative Foundations of a Theory of Knowledge by Using Conversion Process Knowledge in Organizations

نظريه ايجاد دانش سازماني با هدف نوآوري و خلقِ دانش در سازمان‌ها، دانش را به ضمني و آشكار تقسيم مي نمايد و در يك فرايند چهار مرحله‌اي تبيين مي‌كند كه چگونه با استفاده از فرايند SECI مي‌توان دانشي جديد در سازمان ايجاد كرد. اين نظريه در فرايند تبديل دانش از ضمني به آشكار و بالعكس، مبتني بر انديشه‌هاي ايده‌آليسم معرفتي مي‌باشد. نگاه هستي‌شناسانه اين نظريه نيز نوميناليستي بوده و حقيقت‌هاي عيني را وقعي نمي‌نهد. از سوي ديگر انسان در اين نظريه موجودي فعال در عرصه فهمِ دانش معرفي شده و او را خالق اطلاعات قلمداد مي نمايد. اين نظريه با استفاده از روش‌شناسي تفسيري، تحليل گفتماني و پساساختارگرايي در زمره نظريه هاي پست مدرن قرار مي گيرد. در معرفت‌شناسي اسلامي ملاك صدق، مطابقت با واقع است؛ و معيار صدق نيز بر مبناگرايي استوار است؛ در هستي‌شناسي نيز، با پذيرش واقع-گرايي، قايل به واقعيت نفس الامري براي محكي قضايا هستند. وانسان در انديشه اسلامي كاشف اطلاعات و پديده ها است و صرفاً روابط بين پديده‌ها را كشف مي‌كند. روش‌شناسي اسلامي هر عاملي را در تبيين پديده‌ها موثر نمي‌داند و هرگونه عامل دروني يا بيروني را به صورت مطلق در تبيين نظريه دخالت نمي‌دهد؛ به عبارت ديگر، عواملي كه موجب نسبي شدن پديده‌ها و نظريه‌ها مي‌شوند را فاقد اعتبار دانسته و در روش‌شناسي و تبيين پديده‌ها آن‌ها را به بازي نمي‌گيرد. در نهايت با جايگزيني مباني و روش‌شناسي اسلامي در مباني نظريه، مشاهده خواهيم نمود كه فرايند SECI كه دانش را از ضمني به آشكار و بالعكس تبديل مي‌كند تا دانش جديدي در سازمان ايجاد شود، هرگز چنين اتفاقي رخ نخواهد داد، زيرا با جايگزيني مباني اسلامي: برخي از مراحل اين فرايند با مشكل مواجه خواهند شد و فرايند مذكور ديگر قابليت استمرار و گردش را ندارد تا بتواند دانش جديدي را بيافريند.

Organizational knowledge creation theory of innovation and knowledge creation in organizations, tacit and explicit knowledge sharing. SECI and knowledge will be a four-step process explains how to use the new organization was created. This theory of the coversion process from tacit knowledge to explicit and viceversa based on the idealism agent. Ontological view of the theory is numynalysty and doesnt realistic reality of objective.On the other hand in the theory of knowledge human presented as understandable and active stock and he is the creator of the information. The idea of using interpretive methodology discourse analysis and poststructuralism are among postmodern theories. Epistemology of the criterion of truth, the match is the true measure of a firm depends on the base. The ontology slso accepting realism to disting the true litmus test cases are self governors. And human in Islamic thought have discovered data and phenomena and simply to explore the relationship between phenomena. The method does not affect each factor in the explanation of the phenomenon. And any internal or external factors does not interfere to absolute in explanation of the theory. In other words the factors that led to the relative phenomena and theories are considered invalid and the methodology and the explanation of phenomena does not play. Finally replacement of the basic theory principles and methodology, we can see that the process of implicit and explicit knowledge back in to the organization to create new knowledge SECI will never happen, because by replacing islam some of the steps in the process will face with problem, and the process does not have continuation feature and workflow to create new knowledge.