تحليل مراحل و سبك‌هاي يادگيري دانشجويان كشاورزي و منابع طبيعي بر اساس تيوري چرخه يادگيري تجربي؛

هدف كلي اين تحقيق، تحليل مراحل و سبك‌هاي يادگيري دانشجويان كشاورزي و منابع طبيعي بر اساس تيوري چرخه يادگيري تجربي است. تحقيق حاضر به‌لحاظ پارادايميك، كمّي از جنبه هدف كاربردي و از بعد گردآوري داده‌ها توصيفي ـ همبستگي است. جامعه آماري تحقيق را دانشجويان كشاورزي دانشگاه رازي كرمانشاه كه با روش نمونه‌گيري چندمرحله‌اي نسبي، انتخاب شده بودند (324N=) تشكيل دادند. ابزار تحقيق پرسش‌نامه‌اي شامل مشخصات دموگرافيك و سياهه سبك‌هاي يادگيري كلب بود. ابتدا مرحله و سبك يادگيري آزمودني‌ها تعيين و سپس توسط نرم‌افزار SPSS17. 0 تحليل شد. در اين پژوهش از فراواني، ميانگين و آزمون‌هاي كاي‌اسكوير، تحليل واريانس يك‌طرفه، كروسكال واليس استفاده شد. دانشجويان از لحاظ اين مراحل و سبك‌هاي يادگيري داراي تفاوت معني‌دار آماري نبودند، اما مراحل يادگيري برتر «آزمايشگري فعال» و «مفهوم‌سازي انتزاعي» و سبك يادگيري برتر «همگرا» بود؛ همچنين ويژگي‌هاي فردي با اين مراحل و سبك‌ها وجود رابطه معني‌داري نشان نداد. در پايان پيشنهادهايي به منظور اثربخش‌تر كردن فرايند تدريس بر اساس يافته‌ها ارايه شد.

The goal of this study is the analysis of learning styles and stages of Faculties of Agriculture and Natural Resources students based on the theory of experiential learning cycle. This research is correlated to the quantitative paradigm in terms of the functional and descriptive aspects of data collection. The survey sample consisted of Faculty of Agriculture students of Razi University, Kermanshah and they were selected with relative multistage sampling (N=324). The tool of the study was a questionnaire which included demographic characteristics and Kolb Learning Styles Inventory (KLSI). First, the level and learning styles of participants were determined and then software SPSS17.0 was used for analysis. In this study the frequency, mean square, Chi-square, F, Kruskal Wallis and Cramer’ V tests were used. There were no statistically significant differences in terms of student learning styles and stages, however, the best stages of learning were “Active Experimentation” and “Abstract Conceptualizations” and the best learning style was "converge". Furthermore, personal characteristics of these stages and styles did not show a significant relationship. Finally, recommendations for effective teaching based on the findings are presented.