پيش بيني توان حل مساله اجتماعي بر اساس سبك هاي شناختي در جمعيت دانشجويي

Prediction of social problem solving ability in the base of cognitive styles

هدف: مسايل مطرح براي انسان به طور چشم گيري ريشه و اساس اجتماعي دارند؛ اين پژوهش با هدف بررسي توان پيش بيني توان حل مساله اجتماعي بر اساس سبك شناختي در دانشجويان دانشگاه تبريز انجام شده است. روش: اين پژوهش از نوع تحقيقات توصيفي ـ همبستگي است، كه بر روي 500 نفر از دانشجويان دانشگاه تبريز در سال تحصيلي 88 ـ 89 به شيوه تصادفي نسبتي اجرا شد. ابزارهاي جمع آوري اطلاعات پرسشنامه ي ميزان مهارت حل مشكلات اجتماعي ليندا دالبرگ و همكاران (1387) و پرسشنامه سبك هاي شناختي كلب بود. براي تحليل داده ها از تحليل واريانس يك راهه، رگرسيون و آزمون تعقيبي توكي استفاده شد. يافته ها: نتايج نشان داد كه سبك هاي شناختي به ميزان 8 درصد مي توانند تغييرات مربوط حل مساله اجتماعي را به طور معني داري تبيين كنند (01/0=P)؛ نتايج هم چنين نشان داد كه تفاوت معناداري در حل مساله اجتماعي بر اساس سبك هاي شناختي متفاوت وجود دارد (01/0 > P). نتيجه گيري: بر اساس يافته هاي به دست آمده مي توان گفت كه توجه به سبك هاي شناختي در حل مساله اجتماعي ضرورت مي نمايد.

Objective: Posed problems for human significantly have social roots and basis. The aim of this study was prediction of social problem solving ability in the base of cognitive styles that have been conducted among students of Tabriz University. Method: This research is a descriptive _correlation (prediction) study, which was performed on 500 students of Tabriz University were selected by relational random method. Data were gathered by using LINDA DALBERG social problem solving, KOLB cognitive styles questionnaires and were analyzed by multiple regression an ANOVA variation methods. Result: The results showed that cognitive styles predicted changes on social problem solving up To 8 percent (p= 0/001). Styles cognitive involved 4 types; divergent, convergent, accommodation and assimilation. In the base of result in order; divergent, assimilation, convergent and accommodationʹs cognitive styles explained changes on social problem solving ability strongly. Results also showed that significant differences in social problem solving are based on different cognitive styles. (p < 0/001). Conclusions: Based on the findings obtained we can say that the cognitive styles in social problem solving is necessary.