امكان‌سنجي توسعه فن‌آوري‌هاي نوين آموزشي با رويكرد فن‌آوري اطلاعات و ارتباطات در مدارس ابتدايي شهرستان ساري

Determining the Feasibility of Developing New Educational Technology with ICT Approach in Sari Primary Schools

اين پژوهش با هدف امكان‌سنجي توسعه فن‌آوري‌هاي نوين آموزشي با رويكرد فن‌آوري اطلاعات و ارتباطات در مدارس ابتدايي انجام شد. تحقيق توصيفي و از نوع زمينه‌يابي است. جامعه آماري متشكل از كليه كارشناسان، مديران و معلمان مدارس ابتدايي شهرستان ساري به تعداد 1620 نفر مي‌باشد. نمونه آماري با استفاده از جدول كرجسي و مورگان 463 نفر (30 نفر كارشناس، 136 نفر مدير و 297 نفر معلم) تعيين شد كه به روش تصادفي انتخاب شدند. براي گردآوري اطلاعات از پرسش‌نامه محقق‌ساخته با ضريب پايايي 95/0 استفاده شد و داده‌ها با آزمون خي دو (?2) تحليل شد. نتايج بررسي نشان داد كه وضعيت امكانات و تجهيزات رايانه براي امور اداري مدارس مطلوب مي‌باشد؛ اما اين امكانات براي امور آموزشي (استفاده معلمان و دانش‌آموزان) مطلوب نيست؛ يعني، بيش از يك دوم مدارس براي معلمان و قريب نه دهم مدارس براي دانش‌آموزان فاقد رايانه هستند. مهارت فن‌آوري اطلاعات و ارتباطات معلمان در وضعيت مطلوبي قرار ندارد، اما از علاقه و انگيزه بالايي براي استفاده از فن‌آوري‌هاي نوين در آموزش برخوردار هستند. همچنين وضعيت محتواي آموزش الكترونيكي مطلوب نبود به طوري كه كمترين توجه، به كيفيت آموزشي با 4/33 درصد بوده و معلم در توليد محتواي الكترونيكي هيچ نقشي ندارد؛ يعني، از هنر و فن معلمي در توليد محتواي الكترونيكي بهره‌اي نبرده‌اند.

The purpose of this study was to determine the feasibility of developing new educational technology with ICT approach in Sari primary schools in 2009 – 2010 academic years. The research method was descriptive - survey. The statistical population included all the experts, managers and elementary school teachers in Sari amounted to 1620 people. The sample including 463 people was selected according to Krejcie - Morgan table through random method. The data were gathered using the researcher – made questionnaire. The reliability of the questionnaire was estimated through Cronbach alpha (0/95) and data analysis was done by X2 test. The results of this study showed that schools were well equipped in regard to the computer facilities for school affairs, however, such facilities were not optimal for educational affairs (for teachers and students), that is in half of the schools, teachers have no computer, an in nine – tenth of schools, students lack computers. Teachersʹ ICDL skill was dim too but they show high interest and motivation to use new technologies in education. Also status of e-learning content is poor and has received the lowest consideration of 33/4% and teachers have no role in e-learning content i.e. teachersʹ art and teaching skills in e-learning materials are neglected.