مقايسه‌ي ساختار خانواده و نيم‌رخ رواني پدر و مادر كودكانِ در معرض سو رفتار جنسي و پدر و مادر كودكان بهنجار

A Comparison of Family Structure and Psychological Profile of the Parents of the Children in Danger of Sexual Abuse with Normal Childrenʹʹs Parents

اين پژوهش به مقايسه‌ي ساختار خانواده و نيم‌رخ رواني پدر و مادر كودكان در معرض سو رفتار جنسي و پدر و مادر كودكان بهنجار مي‌پردازد. جامعه‌ي آماري در اين پژوهش، همه‌ي پدران و مادران كودكان در معرض سو رفتار جنسي و پدران و مادران كودكان بهنجار 7 تا 10 ساله‌ي شهر تهران در سال 1388 است كه از راه نمونه‌گيري در دسترس 47 خانواده‌ي كودكاني كه با آنان سو رفتار جنسي شده بود (26 دختر و 21 پسر) و 46 خانواده‌ي كودكان بهنجار از همين مناطق به صورت نمونه‌گيري خوشه‌اي چند مرحله‌اي از مدارس ابتدايي دخترانه و پسرانه (23 نفر دانش آموز پسر و 23 نفر دانش آموز دختر) انتخاب مي‌شوند. به اين ترتيب كه ابتدا از مناطق بيست و دوگانه‌ي آموزش و پرورش شهر تهران، دو منطقه (منطقه‌هاي 6 و 13) به صورت تصادفي انتخاب گرديد. در اين مطالعه براي بررسي عملكرد خانواده از مقياس عملكرد خانواده (بلوم،1985) و براي سنجش نيم‌رخ رواني پدر و مادر، از سياهه‌ي علايم تجديدنظر شده‌ي 90 سوالي (دراگوتيس و همكاران،1973)، استفاده شد. براي تحليل داده‌ها از روش آماري تحليل واريانس چندمتغيري استفاده شد و نتايج زير به‌دست آمد: ميان ابعاد مختلف بيانگري، تضاد و تعارض، گرايش سرگرمي و تفريحي، تاكيد‌هاي مذهبي، سازماندهي، منبع كنترل بيروني، گسستگي، سبك خانواده‌ي بي‌قيدوبند، سبك خانواده‌ي مستبد، در خانواده‌هاي كودكان در معرض سو رفتار جنسي و خانواده‌هاي كودكان عادي در سطح 05/0 تفاوت معني‌داري وجود دارد. همچنين ميان ابعاد افسردگي، اضطراب، پرخاشگري، افكار پارانوييد و روان‌پريشي در سطح 05/0 ميان نيم‌رخ رواني پدر و مادر كودكان در معرض سو رفتار جنسي و پدر و مادر كودكان عادي تفاوت معني‌دار است.

This study compares the family structure and psychological profile of the parents of the children who are in danger of sexual abuse with normal childrenʹs parents. The population is all the parents of the children in danger of sexual abuse and the parents of normal children of 7-10 years of age in Tehran city in 2009 selected through availability sampling from 47 families of the sexually abused children (26 girls and 21 boys) and 46 normal children families from the same areas selected via multi-stage cluster sampling from girlsʹ and boysʹ elementary schools in such an order that first two zones (zones 6, 13) of the total 22 zones of Tehran were randomly selected. In this study, family performance scale (Blum, 1985) was used for family performance consideration and for measuring parentsʹ psychological profile, the revised signsʹ list of 90 questions (Dragotis and colleagues, 1973) was applied. For data analysis, we used statistical method of multi-variance analysis and the following results were gained: there is a meaningful difference of 0.05% among different aspects of expressiveness, conflict, recreational tendency, religious emphases, organizational skills, external control resource, disintegration, permissive family style, tyrannical family style between the families of the children in danger of sexual abuse and normal children families. The same rate of difference also exists among the aspects of depression, anxiety, aggression, paranoiac thoughts and psychosis between mentioned families.