عنوان مقاله :
اثر حاد و مزمن دو نوع تمرين مقاومتي هرمي و هرمي واژگون بر عامل رشد شبه انسولين سرمي در دختران غيرورزشكار
عنوان فرعي :
Effects of Acute and Chronic Pyramid and Reversed Pyramid Resistance Training on Insulin-like Growth Factor (IGF-1) in Non-athlete Girls
پديد آورندگان :
رزمجو، سحر نويسنده razmjoo, sahar , رجبي ، حميد 1346 نويسنده علوم انساني rajabi, hamid , جنتي هريس، معصومه نويسنده دانشگاه علوم پزشكي تهران ,
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1389 شماره 7
كليدواژه :
body composition , IGF-1 , Maximum Strength , Pyramid and reversed pyramid resistance training , تركيب بدن , عامل رشد شبه انسولين , قدرت حداكثر , تمرين مقاومتي هرمي و هرمي واژگون
چكيده فارسي :
هدف از انجام مطالعه حاضر بررسي اثر حاد و مزمن دو نوع تمرين مقاومتي هرمي و هرمي واژگون بر عامل رشد شبه انسولين (IGF-1) سرمي دختران غيرورزشكار است. آزمودني هاي تحقيق را 27 نفر از دختران غيرورزشكار (سن 20/2 55/18، وزن 86/9 56 كيلوگرم، قد 33/5 162سانتي متر) تشكيل مي دادند كه به طور تصادفي در سه گروه هرمي (10 نفر)، هرمي واژگون (10نفر) و كنترل (7 نفر) قرار گرفتند. گروه هرمي و هرمي واژگون به مدت شش هفته، هفته اي سه جلسه به تمرين پرداختند. حركت هر ايستگاه در سه ست و دو دقيقه استراحت بين ست ها انجام مي شد. در گروه هرمي، ست اول با 50% ده تكرار بيشينه و ست دوم با 75% ده تكرار بيشينه و ست سوم با 100% ده تكرار بيشينه و در گروه هرمي واژگون به صورت عكس اجرا شد. گروه كنترل نيز فعاليت عادي خود را انجام مي دادند. از آزمودني ها قبل و بلافاصله پس از جلسه اول و قبل و بلافاصله پس از جلسه آخر تمرينات نمونه خون گرفته شد و غلظت عامل رشد شبهانسولين با استفاده از روش الايزا ارزيابي شد. قدرت حداكثر آزمودني ها نيز، در پايان هفته سوم و ششم اندازه گيري شد. براي مقايسه داده هاي درون گروهي از روش تجزيه و تحليل واريانس با اندازه هاي تكراري و براي داده هاي بين گروهي ازt مستقل و ANOVA استفاده شد. نتايج نشان داد IGF-1پس از يك جلسه تمرين، در هر يك از گروه ها كاهش داشت، اما معني دار نبود (هرمي85/0p= و هرمي واژگون 1p=). IGF-1 بين گروه ها نيز تفاوت معني داري نداشت (67/0P=). همچنين پس از يك دوره شش هفته اي نيز IGF-1 درون گروه ها (هرمي 1P=، هرمي واژگون 86/0P=) و بين گروه ها (58/0P=) تغيير معني داري نداشت. قدرت حداكثر در تمامي حركات دو گروه به طور يكسان و بدون تفاوت معني دار، افزايش داشت، به جز در حركت جلو بازو كه در گروه هرمي واژگون افزايش بيشتري داشت (بين گروهي 009/0P=). تركيب بدن افراد نيز پس از 6 هفته، تغيير معني داري نداشت. نتايج تحقيق نشان مي دهد تمرين مقاومتي هرمي و هرمي واژگون، در مدت شش هفته اثرات مشابهي دارند و با توجه به اين كه تركيب بدن تغيير نكرده است، افزايش قدرت احتمالاً در اثر سازگاري عصبي رخ داده و به نظر مي رسد ميزان اين سازگاري عصبي در اثر تمرين مقاومتي هرمي و هرمي واژگون يكسان است. همچنين با توجه به اين كه IGF-1 (محرك اصلي افزايش پروتيين عضله) تغيير معني داري نداشته است، مدت زمان تمرين، بهويژه براي دختران، براي هايپرتروفي كافي نيست.
چكيده لاتين :
This study aimed to investigate the effects of acute and chronic pyramid and reversed pyramid resistance training on insulin-like growth factor (IGF-1) in non-athlete girls. Twenty subjects (age, 18.55±2.20 years; weight, 56±9.86 kg; height 162±5.33 cm) participated in this study and were divided into 3 groups including pyramid (n=10), reversed pyramid (n=10) and control (n=7). Pyramid and reversed pyramid performed resistance training 3 times a week for 6 weeks (arm curl, arm extension, lateral pull, leg extension, leg curl and leg press). Each exercise included 3 sets and 2 min rest between sets. In pyramid group the first set was performed at 50% of 10 repetition maximum (10RM), the second set at 75% of 10RM, and the third set at 100% of 10RM; while, in reversed pyramid group they were performed vice versa. The control group did not participate in exercise during the protocol. Blood samples were taken before and after first, as well as the last session which were analyzed for IGF-1 concentration via ELISA method. Maximum strength was measured at the end of week 3 and 6. Analysis of variance with repeated measures was used for within group comparisons, whereas, independent t-test and ANOVA were used for between groups comparisons. Although, IGF-1 level decreased after exercise, neither this reduction was significant and nor there was a significant difference between two groups. After 6 weeks of resistance training, there was no significant change in IGF-1. Maximum strength increased in both groups similarly for all exercises except for the biceps which was higher in reversed pyramid. Body composition did not change significantly in both groups. These findings show that pyramid and reversed pyramid resistance training induce similar changes in strength and that increases in strength are due to neural adaptations. Since IGF-1 has not changed significantly (IGF-1 is the main stimulator of muscle protein increment) this period is not enough for the girls to gain hypertrophy.
عنوان نشريه :
فيزيولوژي ورزشي
عنوان نشريه :
فيزيولوژي ورزشي
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 7 سال 1389
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان