بررسي آگاهي و عملكرد مادران شيرخوار 8 تا 24 ماه در مورد نحوه مصرف قطره آهن به مراكز

Knowledge and Practice on Supplementary Iron-Drop Taking Among Mothers of 8-24 Months Infants Attending to Gorgan Health Centers, 2009

زمينه و هدف: آهن يكي از عناصر مورد نياز درتركيب غذايي شيرخواران وكودكان است وبراي رشد سلول‏هاي بدن لازم است. اين مطالعه با هدف ارزشيابي نحوه مصرف قطره آهن دركودكان 24-8 ماهه وبرخي عوامل مرتبط با آن در مادران مراجعه‏كننده به مراكز بهداشتي شهرستان گرگان انجام شد. روش كار: اين مطالعه توصيفي تحليلي در سال 1388 برروي 400 نفر انجام شد كه به روش نمونه‏گيري خوشه‏اي انتخاب شدند. ابزار گردآوري اطلاعات پرسشنامه‏اي روا و پايا بود. داده‏هاي جمع‏آوري‏شده در نرم‏افزار آماري SPSS وارد و از طريق آمار توصيفي به صورت توزيع فراواني و درصد و ميانگين و انحراف‏معيار، و از طريق آزمونهاي آماري كاي اسكوير و ANOVA مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. ضريب اطمينان 95 درصد در نظرگرفته شد. يافته ها: 248 نفر (62%) از مادران قطره آهن را بطور مرتب به كودك خود مي‏دادند، 141 نفر (2/35%) گاه به‏گاه و 11 نفر (8/2%) اصلاً نمي‏دادند. بيشترين دليل ندادن مرتب قطره آهن مربوط به فراموشي مادر (9/33%) بود. بين وضعيت مصرف قطره آهن با ميزان آگاهي و سطح تحصيلات مادران ارتباط معني‏دار آماري مشاهده شد (p < 0.05). نتيجه‏گيري: آگاهي و عملكرد مادران مورد بررسي نسبت به ديگر مطالعات انجام‏گرفته در سطح كشور بهتر است ولي بيش از يك سوم آنها در اين زمينه عملكرد مناسبي نداشتند. با توجه به اهميت مصرف مرتب قطره آهن در شيرخواران زير دو سال، مداخله و آموزش مناسب به اين گروه از مادران در جهت افزايش مصرف مرتب قطره آهن توصيه مي‏شود.

Background and Objectives: Iron is one of the essential nutrient elements for infants and children and it is also important for cells growth. The aim of the current study was evaluation of supplementary iron-drop taking and its related factors in 8-24 months infants of mothers attending to Gorgan health centers. Methods: In a Cross-Sectional study four hundred subjects were selected through cluster sampling method. Data was gathered using a valid and reliable questionnaire. Data analysis was conducted via descriptive methods such as frequency distribution, percentage, mean and standard deviation, as well as the ANOVA, t-test, and Chi-square using SPSS software. Confidence Coefficient was 95%. Results: 62% of mothers gave iron-drop to their child regularly, 35.2% occasionally, and 2.8% do not give it at all. The most common reason for interruption in iron-drop giving was motherʹs neglect (33.9%). there was a significant relationship between mothers knowledge and education levels and supplementary iron- drop taking by their children (p < 0.05). Conclusion: While knowledge and practice of mothers on iron-drop were higher than those of other studies, however, more than one third of mothers had not satisfactory performance. Due to importance of supplementary iron- drop taking among children under 2 years, itʹs necessary to improve motherʹs performance via intervention and health education.