رابطه بين دريافت كلسيم رژيمي، نمايه توده بدن و دور كمر در دانشجويان پسر ساكن خوابگاه‏هاي علوم پزشكي تبريز سال 1388

Relationships between Dietary Calcium Intake and Body Mass Index and Waist Circumference in Male Students Residing in Dormitories of Tabriz University of Medical Sciences in 2009

زمينه و هدف: شواهد جديد و مطالعات اخير از نقش كلسيم در متابوليسم چربي حمايت مي‏كنند. از آنجايي‏كه چاقي ممكن است به‏طور دقيق با نمايه توده بدن و توزيع چربي بدني با ارزيابي دور كمر، تعريف و سنجيده شود؛ لذا هدف از مطالعه حاضر تعيين ارتباط بين دريافت كلسيم رژيمي با نمايه توده بدن و دور كمر است. روش كار: مطالعه حاضر مطالعه‏اي توصيفي- تحليلي است كه بر روي 402 دانشجوي پسر ساكن خوابگاه‏هاي دانشگاه علوم پزشكي تبريز در سال 1388 صورت گرفته است. ميزان دريافت كلسيم روزانه با استفاده از پرسش‏نامه كيفي تكرر مصرف غذايي براي يك سال و يادآمد 24 ساعته خوراك براي سه روز غيرمتوالي ارزيابي گرديد. اندازه‏گيري قد، وزن، دور كمر و نمايه توده بدن نيز صورت گرفت. براي تعيين نرمال بودن توزيع داده‏ها از تست كولموگروف اسميرنوف و براي تعيين ارتباط بين شاخص نمايه توده بدن و دور كمر با ميزان كلسيم دريافتي، از ضريب پيرسون استفاده گرديد. از تست آناليز واريانس يك طرفه براي مقايسه طبقه‏هاي BMI از لحاظ دريافت كلسيم استفاده گرديد. يافته‏ها: ميانگين (±انحراف ميار) سني دانشجويان 0/11±1/21 سال و ميانگين BMI 8/4±9/23 كيلوگرم بر مترمربع و ميانگين كلسيم دريافتي روزانه 9/277±23/622 ميلي‏گرم بود. يك رابطه معكوس بين ميزان دريافت روزانه كلسيم و BMI وجود داشت. افرادي كه در رنج نرمال BMI قرار داشتند، نسبت به افرادي كه داراي اضافه وزن يا چاق بودند، ميزان دريافت روزانه كلسيم بالاتري داشتند. تفاوت بين كلسيم دريافتي در گروه هاي BMI و دور كمر از لحاظ آماري معني‏دار بود (05/0p < ). نتيجه‏گيري: يافته‏هاي اين تحقيق حاكي از آن است كه ارتباط معكوسي بين كلسيم دريافتي با نمايه توده بدن و دوركمر وجود دارد. مطالعات بيشتر براي بررسي اين ارتباط در هر دو جنس و با افراد بيشترلازم است.

Background & Objectives: New evidences and recent studies support regula tory role of dietary calcium intake on fat metabolism. Since obesity may be more precisely defined by deter mining body mass index and fat distribution through assessing waist circumference, present study aimed to elucidate the relationships between dietary calcium intake and BMI and waist circumference. Methods: A cross-sectional survey was conducted on 402 male students residing in dormitories of Tabriz University of Medical Sciences in 2009. Daily Ca intake was estimated using a food frequency questionnaire for one year and 24 hour dietary recall questionnaire for 3 days. Height, weight, waist circumference, and body mass index were measured. Kolmogorov Smirnov and Pearson coefficient tests were applied to assess normal distribution of data and determine the relationships between BMI and waist circumference and calcium intake, respectively. ANOVA test was used to compare dietary intake of calcium in different BMI categories. Results: Average age of students was 21.1±11 year and respective values for BMI and daily calcium intake were 23.9±4.8 kgm-2 and 622.23 ± 277.9 mg. A negative correlation was found between daily dietary calcium intake and BMI. Subjects falling in normal BMI range had higher daily Ca intake than those falling in overweight or obese students. Statistically significant differences were observed in daily Ca intake of BMI and waist circumference categories (p < 0.05). Conclusions: Finding of current study confirms the inverse relationships between daily dietary calcium intake and BMI and waist circumference. Further studies are required to evaluate these relationships for both genders in a large number of participants.