تاثير سطوح مختلف بار شناختي بر يادگيري تكليف زمان‌بندي پيش‌بين انطباقي در شرايط پنهان و آشكار

The effect of different levels of cognitive load on the learning of coincident anticipation timing task in implicit and explicit learning conditions

هدف تحقيق حاضر، بررسي تاثير سطوح مختلف بارشناختي بر تكليف زمان‌بندي پيش‌بين انطباقي در شرايط پنهان و آشكار بود. به اين منظور، 50 دانشجوي 25-23 ساله داوطلب شركت در تحقيق، به‌طور تصادفي در 5 گروه آزمايشي قرار گرفتند. به گروه يادگيري آشكار درباره وجود توالي تكراري در بخش مياني اطلاعاتي داده شد. گروه يادگيري پنهان بدون تكليف ثانويه همين تكليف را بدون آگاهي از وجود توالي تكراري در بخش مياني اجرا كردند. به گروه‌هاي سوم تا پنجم ( يادگيري پنهان با تكليف ثانويه ) همزمان با اجراي تكليف، يك تكليف ثانويه با دشواري‌هاي متفاوت داده شد. در مرحله اكتساب هر بلوك تمريني شامل 18 كوشش بود كه 6 كوشش اول و 6 كوشش آخر به‌طور تصادفي ارايه مي‌شد، اما كوشش‌هاي مياني، داراي ترتيب و توالي خاصي بود. آزمودني‌ها پس از شركت در پيش‌آزمون، به مدت 3 روز و در هر روز 15 بلوك 18 كوششي را تمرين كرده و سپس در آزمون يادداري، انتقال و مصاحبه شركت كردند. داده‌ها به روش تحليل واريانس عاملي مركب تحليل شد. نتايج نشان داد كه در تمام گروه‌ها به جز گروه پنجم (گروه يادگيري پنهان با تكليف ثانويه دشوار) در آزمون‌هاي اكتساب، يادداري و انتقال، بين امتيازات بخش مياني تكراري با حداقل يكي از بخش‌هاي تصادفي، تفاوت معني‌داري وجود دارد (05/0p < ). همچنين تفاوت امتيازات اين گروه‌ها در اكتساب، يادداري و انتقال نسبت به پيش‌آزمون معني‌دار بود اما بين گروه‌ها ( به غير از گروه پنجم ) از نظر آماري تفاوت معني‌داري مشاهده نشد (05/0p < ). اين نتيجه نشان مي‌دهد كه در گروه‌هاي پنهان، آزمودني‌ها از توالي تكراري اطلاعي نداشتند، اما به اندازه گروه آشكار آموختند و مي‌توان نتيجه گرفت كه در تكاليف حركتي پيچيده، يادگيري پنهان دست‌كم به اندازه يادگيري آشكار در عملكرد افراد موثر است.

The aim of this study was to determine the effect of different levels of cognitive load on the learning of coincident anticipation timing task in implicit and explicit learning conditions. 50 volunteers were selected and randomly assigned to five groups. The explicit learning group received information about repetitive sequences in the middle section. The group of implicit learning without secondary task performed task without knowledge about repetitive sequences. The other three groups (implicit learning with secondary task) simultaneously performed a secondary task with different levels of difficulty. In the acquisition phase, each block consisted of 18 trials in which the first six trials and the last six trials randomly presented but the middle trials had a particular sequence. Subjects firstly performed pre-test and after that practiced 3 days (each day 15 blocks and each block 18 trials) in the acquisition phase. Then, they participated in the retention, transfer and interview tests. Data was analyzed by mixed ANOVA with repeated measures and post-hoc of tukey test. Results showed that there were significant differences between middle repetitive section and at least on of the random sections in all groups except the fifth group (implicit learning with difficult secondary task). Also, there were significant differences in the records of acquisition, retention and transfer tests with pre-test in all groups, but the differences among the groups (except fifth) were not significant. Therefore, although in the implicit groups subjects didn’t aware of repetitive sequence, they learned equally with the explicit group. It can be concluded that in complex motor tasks, implicit learning is as effective as explicit learning in the performance of the subjects.