عنوان مقاله :
فلسفه اسلامي و چالشي با عنوان فلسفه هنر اسلامي
عنوان فرعي :
Islamic Philosophy and a Challenge: Philosophy of Islamic Art
پديد آورندگان :
بلخاري قهي ، حسن نويسنده ,
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1391 شماره 3
رتبه نشريه :
فاقد درجه علمي
كليدواژه :
فلسفه هنر , صناعت , هنر , چالش ها , فلسفه اسلامي
چكيده فارسي :
نسبت فلسفه اسلامي با هنر از جمله مهم ترين، بنيادي ترين و، در بُعدي، غامض ترين مسايل جاري حوزه مطالعاتي فلسفه هنر در ايران است. روند رو به رشد مطالعات نظري هنر در بيست سال گذشته، موضوعات بسيار گسترده و جديدي در عرصه مباني تيوريك هنر آفريد. غالب اين موضوعات محصول آشنايي بخشي از متفكران ايراني با مباحث گسترده نظري هنر در غرب بود كه از ترجمه اين متون حاصل مي شد. نظام آموزشي مطالعات عالي كشور نمي توانست نسبت به اين معنا بي تفاوت بماند. در عين حال، افزوني رشته هاي هنري در نظام دانشگاهي كه اغلب عملي و كاربردي بود، در كنار رشد مباحث نقد در مطالعات آكادميك دانشگاهي و نشريات، ضرورت تاسيس رشته هايي كه مباني نظري هنر را در كنار رشته هاي عملي تحليل كند، ايجاب مي نمود. تاسيس رشته هايي چون پژوهش هنر و فلسفه هنر در حوزه تحصيلات تكميلي دانشگاه ها و نشر روزافزون كتب فلسفي هنر توسط نهادهايي چون فرهنگستان هنر، محصول وقوف بر اين نياز و تلاش در جهت رفع آن بود. برگزاري نخستين دوره ها در اين حوزه آرام آرام سوالات بسيار مهمي در برابر ديدگان مسيولان و مجريان نهاد: آيا مي توان در تعليم اين مباحث، صرفا،ً مباني فلسفي هنر در غرب، از گرگياس (در رساله «درباره هلن ») تا نظرات جرج دكيي را در ارايه آخرين نظريه بنيادي در تبيين ماهيت هنر (Institutional Theory( تدريس و تعليم نمود؟ در حوزه هاي علوم فني چنين سوالي به سادگي در تيررس ديد طراحان قرار نمي گرفت، اما در قلمرو فلسفه اسلامي در ايران، كه از جمله مهم ترين و بالنده ترين حوزه هاي فلسفي جهان اسلام است، رويكرد فلسفه اسلامي به هنر، بنيادي ترين سوال ناگزيري بود كه دير يا زود در معرض ديد طراحان قرار مي گرفت. همزمان، مدون ترين تيوري هايي كه ظرف صد سال گذشته از سوي سنت گرايان در مورد هنر اسلامي ذكر شده بود مورد نقد جدي برخي استادان دانشگاه هاروارد واقع شد (من جمله «گلرو نجيب اوغلو » و جديدتر از او «اوليور ليمن » در كتاب
Aesthetics Islamic ). در اين صورت، ضرورت رجوع به منابع حكمي و فلسفي جهان اسلام در استخراج نظريه هاي هنري و كشف موضع فلسفه اسلامي در مورد هنر به شدت احساس مي شد. اين مقاله قصد دارد به اين سوال و سوالاتي از جنس آن پاسخ گويد: موضع فلسفه اسلامي نسبت به هنر چيست؟ آيا در طول تاريخ فلسفه اسلامي، موضوعي تحت عنوان هنر (هنر به ماهو هنر، نه موسيقي به عنوان جزيي از فلسفه وسطي) موضوع مورد تامل فلسفه اسلامي بوده است؟ اگر نه، چرا؟ و اگر بوده در اين صورت نتايج و دريافت ها چيست؟
چكيده لاتين :
The relation between Islamic philosophy and
art, on the one hand, is the most important and
fundamental problem, and on the other hand
one of the most complex issues in the realm of
philosophy of art in Iran. In past 20 years,
several books of art thinkers in Western philosophy
have been translated into Persian and
made passion for research and study on art
philosophy. But after a while, an important
question in the design of the courses has
become evident: are Western theories to be used for
expressing non-Western philosophies of art? Put
otherwise, can Islamic art be discussed and analyzed
using Western theories? Some has had doubts
about this, and for this reason, discussions on the
subject of Islamic philosophy toward art have
commenced. Since then, traditionalists’ opinions
on Islamic art have been widely and seriously
criticized, especially by some professors at
Harvard University. Hence, this paper tries
to tackle the following questions: What is the
viewpoint of Islamic philosophy toward art? And,
what thoughts, if any, have Muslim philosophers
had to offer on art in the course of the history of
Islamic philosophy.
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 3 سال 1391
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان