شماره ركورد :
605967
عنوان مقاله :
تاثير تلفيق محدوديت درماني با آموزش فشرده دو دستي بر كاركرد اندام فوقاني كودكان با فلج مغزي نيمه بدن 10-5 سال
عنوان فرعي :
The effect of combination of constraint induced movement therapy with bimanual intensive therapy on upper limb function of children with hemiplegic cerebral palsy
پديد آورندگان :
صبور اقبلي مصطفي‌خان، هاجر نويسنده كارشناس ارشد، گروه كاردرماني، دانشگاه علوم بهزيستي و توان‌بخشي، تهران، ايران (نويسنده‌ مسوول) , , رصافياني، مهدي نويسنده دكتراي حرفه اي كاردرماني و عضو هيئت علمي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي , , حسيني، سيد علي نويسنده استاديار، گروه كاردرماني، عضو هيات علمي، دانشگاه علوم بهزيستي و توان‌بخشي، تهران، ايران , , اكبرفهيمي، نازيلا نويسنده دانشجوي دكتري كاردرماني دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي , , كريملو، مسعود نويسنده استاديار، گروه آمار، دانشگاه علوم بهزيستي و توان‌بخشي، تهران، ايران ,
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1391 شماره 24
رتبه نشريه :
علمي پژوهشي
تعداد صفحه :
7
از صفحه :
1312
تا صفحه :
1318
كليدواژه :
آموزش دو دستي , فلج مغزي نيمه بدن , كاركرد اندام فوقاني , محدوديت درماني
چكيده فارسي :
چكيده مقدمه: محدوديت درماني و درمان فشرده دو دستي، روش‌هاي درماني نويد‌بخشي در بهبود كاركرد اندام فوقاني كودكان با فلج مغزي نيمه بدن مي‌باشند. محدوديت درماني شامل محدوديت اندام سالم و انجام تمرينات فشرده با اندام مبتلا مي‌باشد و درمان فشرده دو دستي، مكملي براي درمان‌هاي ديگر اندام فوقاني مي‌باشد و هدف آن بهبود هماهنگي دو دست با استفاده از تمرينات ساختار يافته است كه درون فعاليت‌هاي كاركردي و بازي‌هاي دو دستي گنجانده شده است. هدف از اين مطالعه، بررسي تاثير تلفيق محدوديت درماني با درمان فشرده دو دستي بر كاركرد اندام فوقاني كودكان با فلج مغزي نيمه بدن بود. مواد و روش‌ها: در كارآزمايي باليني حاضر، 25 كودك 10-5 ساله به روش تصادفي ساده به دو گروه درمان و شاهد تقسيم شدند. گروه شاهد، خدمات رايج در كاردرماني را دريافت نمودند و گروه درمان، علاوه بر خدمات رايج در كاردرماني، تلفيق محدوديت درماني و درمان فشرده دو دستي را به صورت دريافت نمودند كه ابتدا اندام فوقاني سالم با محدود كننده (اسلينگ) به مدت 3 ساعت بسته شد و كودكان تكاليف داده شده را تنها با اندام مبتلا انجام دادند، سپس اسلينگ را درآورده و كودكان تكاليف داده شده را به مدت 3 ساعت با هر دو دست تمرين نمودند. اين روند به مدت 10 روز در طي دو هفته متوالي ادامه يافت. كاركرد اندام فوقاني و تون عضلاني كودكان با استفاده از آزمون كاركرد حركتي Jebsen-Taylor (Jebsen-Taylor test of hand function) و مقياس اصلاح شده Ashwort (Modified Ashwort scale) پيش و پس از مداخله درماني مورد سنجش قرار گرفت. يافته‌ها: كاركرد حركتي كودكاني كه تحت درمان تلفيق محدوديت درماني با درمان فشرده دو دستي قرار گرفتند نسبت به گروه شاهد، تفاوت معني‌داري داشت (05/0 > P)، اما ميزان اسپاستيسيته عضلاني بعد از انجام مداخله درماني تفاوت معني‌داري نداشت (05/0 < P). نتيجه‎گيري: يافته‌ها حاكي از آن است كه تلفيق محدوديت درماني با درمان فشرده دو دستي موجب بهبود كاركرد حركتي كودكان با فلج مغزي نيمه بدن مي‌شود. كليد واژه‌ها: كاركرد اندام فوقاني، محدوديت درماني، آموزش دو دستي، فلج مغزي نيمه بدن
چكيده لاتين :
Abstract Introduction: Constraint- Induced Movement Therapy (CIMT) and bimanual approach (BIM training) are a promising treatment for upper limb function improvement in children with spastic hemiplegia. CIMT involved restraint of non-involved upper extremity and intensive practice with involved upper extremity. BIM training is complementary to other treatments of upper extremity and improves bimanual coordination using structured task practice embedded in bimanual play and functional activities. This study was aimed to evaluate the influence of combination of CIMT with BIM training on fine motor skills of children with hemiplegic cerebral palsy. Materials and Methods: In this study, twenty five children with hemiplegic cerebral palsy aged 5-10 years participated and randomly assigned into two intervention and control groups. Children in control group received current occupational therapy intervention. Subjects in intervention group received a combination of CIMT and BIM training in addition to current occupational therapy. Each session was started with restraint on non-involved upper extremity and practicing with involved upper extremity for three hours. This was followed with BIM training for another three hours. This process lasted for 10 out of 12 consecutive days. Upper limb function and muscle tone were assessed by Jebsen-Taylor test of hand function and modified Ashwort scale, respectively. Results: Upper limb function in intervention group significantly improved (P < 0.05) compared with control group, however the level of spasticity was not significantly different between two groups (P > 0.05). Conclusion: Our findings suggest that combination of constraint induced movement therapy and bimanual intensive therapy improved upper limb Function in the hemiplegic cerebral palsy children. Keywords: Upper extremity function, Constraint induced movement therapy, Bimanual training, Hemiplegia
سال انتشار :
1391
عنوان نشريه :
پژوهش در علوم توانبخشي
عنوان نشريه :
پژوهش در علوم توانبخشي
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 24 سال 1391
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان
لينک به اين مدرک :
بازگشت