الگويي براي اجرايي كردن برنامه‏هاي راهبرد

A Model To Implement Of Strategic

تدوين، اجرا وكنترل راهبرد سه بخش به هم وابسته الگوي جامع مديريت راهبرد است كه تركيب آنها موجب اثربخشي خواهد شد. اما مطالعات مختلف نشان مي‏دهند كه بسياري از برنامه‏هاي تدوين شده به مرحله اجرايي نرسيده‏اند و يا آن كه فقدان الگو و ديد جامع به اجرايي شدن برنامه راهبرد باعث راكد ماندن آنها شده است. از اين رو نياز به بسترسازي و مقدمه سازي براي انتقال راهبردها از مرحله تدوين به مرحله عمليات در برنامه‏هاي راهبرد احساس مي‎شود كه مساله اصلي اين تحقيق است. در واقع اين تحقيق به دنبال شناسايي الگويي است كه واسطه بين تدوين استراتژي سازمان و كسب و كار و عمليات باشد. به عبارت ديگر شرايط اجرايي شدن برنامه‏هاي راهبرد را در سازمان‏ها تعيين كنند. اجرايي شدن به معناي بسترسازي و مقدمه سازي براي انتقال از مرحله تدوين به مرحله عمليات است. در اين تحقيق براي از روش نظريه داده بنياد و براي طراحي الگو از چارچوب مدل پارادايم نظريه داده بنياد اشتراس و كوربين استفاده شده است. در جايي كه مباني نظري كافي وجود نداشته باشد استفاده از اين روش توصيه شده است و از آنجا كه اجرايي شدن برنامه‏هاي راهبرد فاقد مباني نظري كافي مي‏باشد لذا روش نظريه داده بنياد براي اين تحقيق انتخاب شد. مشاركت كنندگان در اين تحقيق از سه سازماني كه داراي برنامه راهبرد مدون بوده و آن را اجرايي كرده بودند انتخاب شده‎اند. مشاركت كنندگان 23 نفر از مديران، معاونان و مشاوران تدوين كننده هستند كه با آنها مصاحبه شده است و براساس آن نظريه و الگوي اجرايي كردن برنامه‏هاي راهبرد تدوين و طراحي شده است. الگوي طراحي شده نيز در نهايت به تاييد مشاركت كنندگان و ناظرين (تعدادي از اساتيد دانشگاه) رسيده است. نظريه اجرايي شدن برنامه‏هاي راهبرد چرايي و علت اجرايي شدن برنامه‏هاي راهبرد را نشان مي‏دهد. اجرايي شدن برنامه‏هاي راهبرد تابعي از تدوين مشاركتي، تعهد اجرايي مديران، فضاي سازماني و عوامل دروني است. تدوين مشاركتي (مشاركت نيروي انساني در تدوين، ايجاد انگيزه براي مشاركت، تشكيل كميته‏هاي راهبري، تدوين كننده ماهر) شرط علي براي ايجاد تعهد اجرايي مديران است. تعهد اجرايي (اعتقاد مديران به برنامه، تعهد براي اجراي برنامه،تدوين مناسب، اهداف روشن، برنامه امكان پذير) مقوله محوري و مهم‎ترين عامل در اجرايي كردن برنامه‏هاي راهبرد است. فضاي سازماني (فرهنگ سازماني، فرهنگ بومي يكسان، انتخاب دقيق كاركنان، ثبات مديريت) به عنوان بسترحاكم به همراه عوامل دروني (استمرارآموزش‏هاي تخصصي و ايجاد آمادگي در كاركنان براي پذيرش استراتژي‏ها، ارتباطات،آموزش قبل از اجرا) به عنوان شرايط مداخله‏گر به همراه تعهد اجرايي با تاثير همزمان، شرايط را براي اعمال مديريت تغيير (تغييرات ساختاري و فرايندي) مهيا مي‏كنند. پيامد مديريت تغيير، اجرايي شدن برنامه‏هاي راهبرد است. نتيجه اجرايي كردن برنامه‏هاي راهبرد، تعريف پروژه‏هاي عملياتي، ترسيم نقشه‏هاي راهبرد و يا اولويت‏بندي پروژه‏ها مي‏باشد. سازمان‏ها با اجراي گام به گام اين الگو مي‏توانند برنامه‏هاي راهبرد را به مرحله عمليات منتقل نمايند و فاصله بين تدوين و عمليات را تكميل كنند.

Strategic management contains three major stages, planning, implementation, and control, assessment. Implementation the strategies is the general stage of strategic management. setting up a strategy which never gone to be Implemented, is a waste. So the next step after setting the strategy is implementation, to transform long strategies to short activities and optimal targets. The implementation stage is the most difficult stages, since the ideas and strategic approach should transform to the practice. Many strategy plans just documented in organizations but there is no implementation, because manager dose not focuses to the implementation as well as setting the strategy. This paper emphases and focused to the specifications which can act as the variable to simplify implementation of strategies. In the other word the target of this study is to identify and determine suitable conditions in organizations to implement a strategy. In this paper two manufacturing companies (a public stock and a private stock) and a servicing company (private stock) is studied deeply and interviewed with more than 23 manager, advisor and, strategy planer across the companies. These companies had the documented strategy plan and implemented that strategy. Then by utilizing the fundamental Theory research methodology, the interviews texts were coded and various concepts and categories exported. These categories again approved by the interviewers and finally delivered a model base on the paradigm model framework. The constitutive factors of this model have shown how the strategic plans can implemented in a rational view. Actually this model has shown the transformation stage of strategy plan to the practice. In the other word the model determines the suitable conditions for implementation of the strategy. Using this model can fill the gap between setting a strategy and to put it in practice and make it implementable.