مقايسه‌ي نظرات اساتيد و دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي جندي‌شاپور اهواز در مورد مشاوره و راهنمايي تحصيلي

Comparison of instructors and students’ opinions towards academic advising and counseling students in AJUMS

دانشگاه‌ها مسووليت خطيري در تربيت دانشجويان بر عهده دارند و براي رسيدن به اين هدف، ارايه‌ي مشاوره و راهنمايي تحصيلي دانشجويان يك ضرورت است. اين مطالعه با هدف بررسي و مقايسه‌ي نظرات اساتيد و دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي جندي‌شاپور اهواز در مورد مشاوره و راهنمايي تحصيلي در دانشگاه، طراحي و اجرا گرديد. در اين مطالعه‌ي توصيفي-مقطعي، 501 عضو هيات علمي و دانشجوي دانشگاه علوم پزشكي جندي‌شاپور اهواز شركت داشتند. جمع‌آوري داده‌ها از طريق دو پرسش‌نامه كه در آن وضعيت مشاوره و راهنمايي تحصيلي در دانشگاه، مورد بررسي قرار گرفته بود، صورت گرفت. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS.15 و آزمون‌هاي آماري T و ANOVA تجزيه و تحليل شد. تحليل نظرات پاسخگويان نشان داد، اساتيد وضعيت مشاوره و راهنمايي تحصيلي را با ميانگين 59/0±46/3 در سطح بالاتر از متوسط و دانشجويان با ميانگين 84/0±40/2 در سطح پايين‌تر از متوسط ارزيابي كرده‌اند (p < 0.001). مقايسه‌ي ميانگين نظرات دانشجويان و اساتيد برحسب جنس نشان داد كه بين نظرات دانشجويان و اساتيد مذكر و مونث در مورد وضعيت موجود مشاوره و راهنمايي تحصيلي در دانشگاه تفاوت آماري معناداري وجود ندارد. اساتيد و دانشجويان به يك نسبت از شرايط موجود مشاوره و راهنمايي تحصيلي در دانشگاه رضايت ندارند. با توجه به لزوم حمايت و هدايت دانشجويان توسط اساتيد راهنما، بازنگري و اصلاح فرايند استاد راهنما ضروري به نظر مي‌رسد.

To cover the responsibilities toward students, the universities have to consider the student counseling as a necessity. This study aimed at comparing opinions of instructors and students towards Academic advising and counseling students in AJUMS. In this cross-sectional study, 501 students and academic staff from AJUMS in total acted as the participants. The data was collected by distribution of two questionnaires upon the status of educational counseling. The data was analyzed using SPSS.15 software, t- test and ANOVA. According to the responses, the academic staff evaluated educational counseling at the rate of above the average (3.46±0.59) and students under the average (2.40±0.84) with significant differences of (p < 0.001). Comparisons between students and professors’ attitudes’ about situation of educational student counseling regarding sex showed no statistically significant difference. In general it is concluded that, academic staff and students are not satisfied with the present status of student counseling. Considering the essentiality of this procedure, to support and conduct the students more sufficiently, a remedial looking seems necessary.