اثربخشي آموزش كنترل خود بر ابعاد كيفيت زندگي بيماران مبتلا به مولتيپل اسكلروزيس (MS يا Multiple sclerosis)

Effectiveness of self-control training on dimensions of quality of life in multiple sclerosis patients

زمينه و هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسي اثربخشي آموزش كنترل خود بر ابعاد كيفيت زندگي بيماران مبتلا به مولتيپل اسكلروزيس بود. مواد و روش‌ها: براي وصول به هدف مورد نظر، از بين جامعه آماري كه شامل كليه بيماران مبتلا به مولتيپل اسكلروزيس ثبت شده در شهر اردبيل در سال 1391 بودند (برآورد تقريبي: 350 = n)، 40 بيمار مبتلا به مولتيپل اسكلروزيس با روش نمونه‌گيري در دسترس انتخاب شدند. پرسش‌نامه اطلاعات فردي مبني بر دو قسمت خصوصيات جمعيت‌شناختي و اطلاعات مربوط به بيماري و پرسش‌نامه كيفيت زندگي SF-36 (Short-form health assessment with 36 questions) به عنوان ابزار جمع‌آوري داده‌ها در مراكز باليني روي آزمودني‌ها اجرا شد. روش تحقيق مطالعه حاضر، يك مطالعه آزمايشي با كارآزمايي باليني است كه با طرح پيش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه شاهد انجام شد، براي تجزيه و تحليل داده‌ها از تحليل واريانس چند متغيري (MANOVA يا Multivariate analysis of variance) استفاده شد. يافته‌ها: ميانگين بيماران مبتلا به مولتيپل اسكلروزيس در ابعاد كيفيت زندگي با آزمودني‌هاي گروه شاهد تفاوت آماري معني‌داري داشت. همچنين ميانگين بيماران مبتلا به مولتيپل اسكلروزيس در ابعاد سلامت جسماني و سلامت رواني كيفيت زندگي به طور معني‌داري افزايش يافته است. نتيجه‌گيري: بر اساس نتايج مي‌توان گفت كه از آموزش كنترل خود مي‌توان براي افزايش كيفيت زندگي بيماران مبتلا به مولتيپل اسكلروزيس استفاده نمود. اين نتايج، تلويحات مهمي در زمينه آموزش خودكنترلي و مداخلات درماني براي ارتقاي كيفيت زندگي بيماران مبتلا به مولتيپل اسكلروزيس دارد؛ به طوري كه متخصصان مراكز باليني مي‌توانند از اين روش در كنار ساير مداخلات درماني استفاده نمايند.

Aim and Background: This study reviewed the effectiveness of self-control training on quality of life in patients with multiple sclerosis (MS). To do so, 40 patients with MS were selected through convenient sampling method among the study subjects with multiple sclerosis recorded in Ardabil in 2012 (estimation: n = 350). Methods and Materials: This was a clinical trial designed as pretest posttest with a control group. Demographic and disease information as well as quality of life questionnaire (SF-36) were completed in the clinical centers. Data analysis was conducted using multivariate analysis of variance (MANOVA). Findings: The results showed that there was a significant difference between the mean quality of life in multiple sclerosis patients and the control subjects. In addition, mean quality of life of MS patients in physical and mental health significantly increased compared to the control group. Conclusions: Self-control training can be used to enhance the quality of life in patients with multiple sclerosis. These results have important implications for teaching self-control and quality of life in patients with multiple sclerosis. Generally, experts of clinical centers can use this method alongside other therapeutic interventions.