عنوان مقاله :
مطالعه موردي يك بيمار زبانپريش بهمنظوربررسي نقش الگوي فرهنگي در پايايي توانش زباني برپايه ايده ياكوبسن
عنوان فرعي :
A Case Study of an Aphasic Patient: Jacobson’s Cultural Model of Metaphoric and Jacobson’s Cultural Model of Metaphoric and
پديد آورندگان :
فاروقي هندوالان، جليلاله نويسنده , , محمدي ، ابراهيم نويسنده , , رحماني ، زين العابدين نويسنده ,
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1392 شماره 8
كليدواژه :
زبان پريشي , توانش زباني , ياكوبسن , استعاره , مجاز
چكيده فارسي :
در اين پژوهش، با مطالعه موردي يك بيمار زبانپريش- كه گويش مازندراني را بهصورت غيرمستقيم و گويش فارسي معيار را بهصورت مستقيم فراگرفته است- اين موضوع را بررسي كردهايم كه با توجه به اينكه در دوران بزرگسالي، ميزان تسلط زباني اين فرد بر هردو گويش، يكسان است، در كدام گويش، پايايي توانش زباني او بيشتر است و چه عامل يا عواملي در اين مسيله نقش دارد. مبناي بحث ما اين ايده ياكوبسن است كه زبانپريشي از هرنوعي كه باشد، اختلالي شديد يا خفيف در يكي از قوههاي انتخاب يا تركيب بهشمار ميرود و عامل فرهنگي، در گرايش كلام زبانپريش بهسمت يكي از اين دو گونه اختلال، موثر است. پساز بررسي گفته هاي بيمار موردمطالعه در اين تحقيق دريافتيم كه باوجود آموزش مستقيم گويش فارسي معيار به بيمار در دوران كودكي و نيز استفاده از همين زبان در جلسههاي گفتاردرماني، گفتار فارسي بيمار، دچار اختلال بيشتري است و بهسمت قطب استعاري ميل دارد؛ اما گفتار مازندراني او به گفتار طبيعي، نزديك تر است و اختلال كمتري در آن ديده ميشود. ازنظر ياكوبسن، غلبه عامل فرهنگي و خلقوخوي حاكم بر محيط يادگيري، چنين ننتيجهاي را درپي دارد.
چكيده لاتين :
Abstract
Jakobson states that speech disorders of patients suffering from aphasia may appear either in syntagmatic or paradigmatic axes. That is, disorder in the syntagmatic axis makes the speech more metaphorical or in paradigmatic disorder makes it more metonymical. In the present study, based on Jakobson in his article, "Metaphoric and metonymic poles", the writers have analyzed the speech of an aphasic, who was speaking the standard dialect of Persian and Mazandarani dialect before the onset of an accident which damaged the speech areas of his brain. The mother tongue of the patient which was Persian was used by the speech therapist during the therapy sessions. The patient was expected to be more fluent in Persian, while having less speech disorders. However, the results showed that the Mazandarani dialect was closer to his natural speech. The dominance of cultural factors, accoding to Jacobson, along with the dominant learning environment tends towards these results.
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 8 سال 1392
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان