بررسي رويكرد سبك‌مدارانه به فرايند آموزش و يادگيري (مقايسه بافت‌هاي نظامي و غيرنظامي از منظرآموزش و يادگيري زبان‌هاي خارجي)

Stylistic Perspectives to EFL Teaching and Learning Military vs. Non-Military Setting

اگرچه آموزش و يادگيري تداعي‌گر دو روي يك سكه است، بسته به نوع سبكي كه معلم در فرآيند آموزش و يادگيرنده در فرآيند يادگيري اتخاذ مي‌كند، مي‌توان به اين دو پديده متناظر از منظر متفاوت نگاه كرد. از طرفي لحاظ متغيري به نام «بافت آموزشي» كه مختصات خود را دارد و فرض مي‌شود كه بر نوع سبك اتخاذي هر دو گروه تاثير بگذارد، در اين ميان حايز اهميت است. بر اين اساس، هدف از انجام اين پژوهش بررسي انطباق يا افتراق سبك‌هاي تدريس و يادگيري استادان و دانشجويان از يك طرف، ميزان انطباق و افتراق سبك‌ها با لحاظ بافت آموزشي نظير بافت نظامي و غيرنظامي از طرف ديگر بوده است. در اين راستا، 32 استاد زبان انگليسي و 72 دانشجوي زبانآموز از دو بافت متمايز دانشگاهي يعني از دانشگاه امام علي(ع) به عنوان محيط نظامي و از يك دانشگاه غير نظامي تهران به صورت تصادفي انتخاب شدند. هر دو گروه (به عبارتي هر چهار گروه؛ دو گروه استادان شاغل در محيط نظامي و دو گروه دانشجوي نظامي و غيرنظامي) به پرسش‌نامه متمايز و معطوف به ارزيابي سبك‌هاي تدريس و يادگيري پاسخ دادند. تجزيه و تحليلتطبيقي- مقابله‌اي داده‌ها نشان داد كه اين سبك‌هاي تدريس استادان و سبك‌هاي يادگيري دانشجويان تفاوت معناداري وجود ندارد. بدين معنا كه علي‌رغم وجود پاره‌اي تفاوت‌ها در اعمال سبك‌ها، هماهنگي و انطباق نسبتا مطلوبي بين سبك‌هاي استادان و دانشجويان هر بافت آموزشي به طور جداگانه و استادان هر دو موقعيت در مقايسه با يكديگر وجود دارد. بنابراين به نظر مي‌رسد ‌كه برخلاف ساير مولفه‌ها و متغيرهاي شخصيتي انسان، سبك‌هاي تدريس و يادگيري چندان از عوامل محيطي متاثر نمي‌شوند.

Though teaching and learning associate two sides of one coin, each is assumed to be approached stylistically in different ways by teachers and learners as far as the issues of teaching and learning styles are concerned, respectively. In line with this perspective, this study is an inquiry into the extent to which language teachers and learners’ teaching-learning styles match or vary, particularly in the light of the educational setting (military vs. nonmilitary) in which they are involved. To this end, 32 EFL teachers and 72 learners doing their language teaching and learning careers from the two different EFL settings in Iran were selected. Each group received its respective questionnaire addressing teaching and learning styles. Cross comparative analysis of the data showed that neither teachers-teachers and learners-learners nor teachers-learners from both settings do recruit much different styles in the process of teaching and learning. It means that neither do the teachers’ teaching styles nor the learners’ learning styles differ to a great extent, if not completely match.