تاثير اشتغال زنان بر ساختار توزيع قدرت در خانواده، مطالعه موردي شهر شيراز

The influence of womenʹs employment‏ ‏on the structure of power ‎distribution in family, A case study of the city of Shiraz

چكيده حضور روز افزون زنان در بازار كار، جنبه‌هاي گوناگون زندگي خانوادگي را متاثر كرده ‏است. پژوهش حاضر بر اين فرض شكل گرفته كه اشتغال و همچنين مشاركت مالي زنان، قدرت ‏چانه زني آنها را در ساختار قدرت خانواده بالا برده و مناسبات سنتي قدرت در جريان تعاملات ‏خانوادگي را دگرگون كرده است. جهت بررسي فرض مذكور، داده‌هاي مورد نياز با استفاده از ‏روش پيمايش و ابزار پرسشنامه و با انتخاب نمونه‌اي 391 نفري از زنان متاهل ساكن در شهر ‏شيراز بدست آمد. روش نمونه گيري، تصادفي چند مرحله‌اي و تصادفي ساده بوده و جهت ‏تحليل روابط از نظريه‌هاي مبادله و منابع استفاده شده است. همچنين روش‌هاي آماري تحليل ‏يك متغيره (شاخص‌هاي آمار توصيفي) و آزمونT، ضريب همبستگي پيرسون، رگرسيون چند ‏متغيره و تحليل مسير جهت تجزيه و تحليل داده‌ها مورد استفاده قرار گرفته است. يافته‌ها نشان ‏داد كه بين اشتغال زنان و قدرت آنها در خانواده، رابطه معني دار آماري وجود دارد و زنان شاغل ‏از قدرت بيشتري نسبت به زنان غير شاغل (خانه دار) برخوردار هستند. درحاليكه بين متغير‌هاي ‏مشاركت مالي زنان و قدرت آنها ارتباطي ديده نشد. همچنين بين متغيرهاي سن زن، سن شوهر، ‏تحصيلات زن، تحصيلات شوهر، بعد خانواده، درآمد زن و درآمد مرد با ميزان قدرت زن در ‏خانواده ارتباط وجود داشته است. نتايج ضريب رگرسيوني نشان مي‌دهد كه 3 متغير بعد خانواده، ‏درآمد زن و اشتغال به ترتيب ميزان اهميتي كه در تبيين متغير وابسته داشته‌اند وارد معادله شده و ‏در مجموع 22 درصد از واريانس متغير وابسته را توضيح داده‌اند (22/0‏R2= ‎‏).‏ واژه‌هاي كليدي: زنان، اشتغال،‎ ‎مشاركت مالي،‎ ‎خانواده، ساخت قدرت، قلمروي قدرت، شيوه ‏اعمال قدرت ‏

The growing presence of the women in the labor market has affected the various aspects of the domestic life. The present study is based on the assumption that womenʹs employment as well as their financial participation has led them to gain more power in the family and as a result the traditional power relations through the domestic interactions have been changed. For studying the aforementioned assumption, the required data were gathered through a survey and a questionnaire as well as a selected sample involving 391 married women resided in Shiraz. The sampling method is cluster sampling and the simple random sampling and the relation analysis is based on the resource theory and exchange theory. Some other statistical methods as one-conversional analysis (indexes of descriptive statistics) and T-test, Pearson correlation coefficient, multiple linear regression, and path analysis were used in analyzing the data. The findings show that there is a meaningful relationship between the womenʹs employment and their power at home, and the employed women in comparison with unemployed women (homemakers) possess more power. This is while no relationship was found between the conversion of womenʹs financial participation and their power. There are also some relationships between some conversions as wifeʹs age, husbandʹs age, wifeʹs education, husbandʹs education, familyʹs dimensions, wifeʹs income, and husbandʹs income with the womenʹs power at home. The results of regression coefficient suggest that three conversions involving family dimensions, wifeʹs income, and employment in order of their importance in determining the depended conversion enter the equation and describe 22 percent of the depended conversion variance (R2= 0.22).