بررسي الگوي آرماني سبك زندگي از ديدگاه مكتب اسلام

Analysis of the Ideal Model of Lifestyle in the View of Islam

امروزه متناسب با پيشرفت و تحول در حوزه‏هاي مختلف و گذار جوامع از شكل سنتي به مدرن، شاهد شكل‏گيري سبك‏هاي جديد زندگي هستيم. سبك زندگي، درواقع، شكل‏دهنده هويت گروهي و اجتماعي افراد است. تحقيقاتي كه تاكنون در اين زمينه در جامعه ما صورت گرفته است توجه كمي به باورها و ارزش‏هاي فرهنگي برخاسته از مكتب اسلام داشته و صرفا به بيان نظريه‏هاي غربي در اين حوزه و ذكر عوامل موثر بر آن اكتفا كرده‏اند. ازاين‏رو، در اين مقاله با مبنا قرار دادن روش تحقيق كيفي از نوع تحليلي ـ توصيفي، و با هدف بررسي الگوي آرماني سبك زندگي از منظر مذهب اسلام و خاصه مكتب تشيع، بر آن شديم تا ابتدا با بررسي دقيق نظريه‏هاي مربوط، سه شاخصه اصلي سبك زندگي (الگوي رفتار، مديريت بدن و الگوي مصرف) را برداشت كرده و در ادامه، در ارتباط با هر مقوله، گزاره‏هايي را كه بيان‏كننده ديدگاه مكتب اسلام باشد بيان نماييم. در پايان پس از جمع‏بندي و نتيجه‏گيري مطالب، يافته‏ها حاكي از لزوم جامعه‏پذيري و نهادينه كردن الگوي سبك زندگي اسلامي در جهت شكل دادن به ساختار نگرشي نسل جوان بر اين مبنا بود.

Today, we witness the formation of new lifestyles corresponding to the progress and development that take place in different fields, and transformation of societiesʹ from traditional types to modern one. In fact, lifestyle forms individualsʹ collective and social identity. The research works conducted in our society so far in this field have paid little attention to the cultural beliefs and values resulted from the school of Islam, and have only deemed it sufficient to elaborate on the western theories on this subject and mention factors influencing it. Therefore, the present paper tries to bring out three main parameters of lifestyle (model of behavior, management of body, and model of consumption) and study their relationships with those propositions which reflect the view of Islam by carefully analyzing the relevant theories. This qualitative research in which an analytical-descriptive method is used seeks to study the ideal model of lifestyle in the view of Islam, especially shiʹism. Finally, the paper summarizes the discussion and has a conclusion is made. The research findings indicate the necessity of the socialization and institutionalization of the model of Islamic lifestyle in order to frame young generationʹs attitudinal structure on this basis