شماره ركورد :
624431
عنوان مقاله :
بررسي رابطه انسان‌شناسي و روش‌شناسي در پارادايم‌هاي اثبات‌گرايي و رياليسم انتقادي
عنوان فرعي :
The Relationship between Anthropology and Methodology in the Paradigms of Positivism and Critical Realism
پديد آورندگان :
فتوتيان، علي نويسنده كارشناس ارشد فلسفه علوم اجتماعي دانشگاه باقرالعلوم , , عبدي، حسن نويسنده Abdi, Hassan
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1391 شماره 11
رتبه نشريه :
علمي پژوهشي
تعداد صفحه :
14
از صفحه :
87
تا صفحه :
100
كليدواژه :
النزعه الواقعيه , الواقعيه الانتقاديه , رياليسم انتقادي , methodology , فلسفه علم اجتماعي , الوجوديه الانسانيه , واقع‌گرايي , Anthropology , روش‌شناسي , critical realism , Positivism , اثبات‌گرايي , Realism , الاثباتيه , المنهجيه , انسان‌شناسي
چكيده فارسي :
اين مقاله درپي بررسي مباني انسان‌شناختي و روش‌شناختي دو پارادايم اثبات‌گرايي و رياليسم انتقادي بوده، مباني انسان‌شناسي و روش‌شناسي هريك از پارادايم‌هاي اثبات‌گرايي و رياليسم انتقادي را بررسي و نقد مي‌كند؛ سپس به تاثير و تاثر اين دو مولفه بر همديگر در هريك از پارادايم‌ها خواهد پرداخت. روش استفاده‌شده در اين نوشتار استدلالي ـ برهاني است و هدف از ارايه آن بيان اين مطلب است كه مولفه‌هاي هر پارادايم در يك منظومه معرفتي با هم ربط منطقي دارند و پذيرش هر مولفه به‌طور ضمني، پذيرش ديگر مولفه‌ها را نيز در بر خواهد داشت. پارادايم اثبات‌گرايي ازآنجاكه نگرشي مكانيكي به انسان دارد، در مباني روشي خود از علوم طبيعي الگوبرداري مي‌كند؛ به همين دليل، به‌نوعي روش توصيفي فارغ از ارزش به‌مثابه روشي معتبر روي مي‌آورد و روش كمّي را به‌منزله راهي براي كسب اطلاعات كافي مي‌داند. پارادايم رياليسم انتقادي ازآنجاكه انسان را داراي ماهيت اجتماعي مي‌داند، در روش خود پيش‌فرض‌هاي مورد توافق افراد در كنش ارتباطي را يكي از اركان قضاوت روشي مي‌داند و چون دغدغه رياليستي نيز دارد، كفايت عملي را نيز از ديگر اركان قضاوت روشي خود مي‌شمرد. براي جمع‌آوري اطلاعات قايل به تركيب روش كيفي و كمّي است و هيچ‌يك را به‌تنهايي كافي نمي‌داند.
چكيده لاتين :
The present paper examines and comments on the anthropological and methodological foundations of two paradigms of positivism and critical realism and their influence on one another. An argumentative-demonstrative method is used in this paper to demonstrate the idea that the components of each paradigm in an epistemic system are logically related and the acceptance of every component necessitates the acceptance of the other components. Since the paradigm of positivism has a mechanical attitude about man, it adopts a model taken from natural sciences in its methodological foundations, appeals to a kind of descriptive method as a reliable method free from value and considers quantitative method to be sufficient. On the other hand, since the paradigm of critical realism considers man to have a social identity, it considers the presuppositions agreed upon by individuals in communicative action as one of the important elements of its methodological judgment in its method and since it has a realistic concern, it considers practical adequacy as another element of its methodological judgment. For gathering the data, this paradigm combines quantitative and qualitative methods and considers that neither of them can be sufficient by itself
چكيده عربي :
يتمحور البحث في هذه المقاله حول دراسه اصول الوجوديه الانسانيه والمنهجيه في المنهجين الحديثين للاثباتيه والواقعيه الانتقاديه وبيان تاثّر وتاثير كلّ واحدٍ منهما علي الآخر، وذلك وفق منهجٍ انتقاديٍّ. اُسلوب البحث المتّبع هنا استدلاليٌّ – برهانيٌّ والهدف منه اثبات انّ دخول كلّ منهجٍ حديثٍ في ايّ نطاقٍ معرفيٍّ يدلّ علي وجود ارتباطٍ منطقيٍّ بينهما، اذ انّ تقبّل كلّ عنصرٍ يتضمّن تقبّل ساير العناصر. وبما انّ المنهج الاثباتي الحديث ينظر الي الانسان كآلهٍ ميكانيكيهٍ، فهو قد استوحي اصوله المنهجيه من العلوم الطبيعيه وهو بشكلٍ ما توجّه نحو المنهج التفصيلي العاري عن القيَم واعتبره بمثابه منهجٍ معتبرٍ، حيث يري انّ المنهج الكمّي يفي بالغرض في هذا المجال. امّا المنهجيه الواقعيه الانتقاديه الحديثه فهي تري انّ الانسان يتّصف بماهيهٍ اجتماعيهٍ، وعلي هذا الاساس فهي في منهجها تري انّ الفرضيات المتّفق عليها بين الناس تعدّ من اركان تعيين المنهجيه في عمليه الترابط، وبما انّها تمتلك نفس هاجس الواقعيه، فهي تعتبر الاستغنا العملي ايضاً بانّه احد اركان تعيين منهجها، كما انّها تومن بالمنهجين النوعي والكمّي لجمع المعلومات، ولا تعتبر احدهما كافياً بنفسه.
سال انتشار :
1391
عنوان نشريه :
معرفت فرهنگي اجتماعي
عنوان نشريه :
معرفت فرهنگي اجتماعي
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 11 سال 1391
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان
لينک به اين مدرک :
بازگشت