شماره ركورد :
628391
عنوان مقاله :
شاخصه‏هاي كلان مكتب فلسفي با تاكيد بر مكتب مشّا و اشراق
پديد آورندگان :
احساني، مجيد نويسنده , , يزدان‏پناه، يداللّه نويسنده Yazdanpanah , yadolah
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1391 شماره 38
رتبه نشريه :
علمي پژوهشي
تعداد صفحه :
14
از صفحه :
11
تا صفحه :
24
كليدواژه :
نظام فلسفي , شاخصه‏هاي كلان , مشا , مكتب فلسفي , macro features , philosophical system , اشراق , Peripatetic philosophy , transcendent philosophy , المدرسه الفلسفيه , philosophical school , المميزات العامه , حكمت متعاليه , illuminative philosophy
چكيده فارسي :
در حوزه فلسفه اسلامي با سه مكتب معروف فلسفي يعني مشا ، اشراق و متعاليه روبه‏روييم. نگاه دروني به مسايل گوناگون مطرح در اين مكاتب و تحليل و بررسي آنها، بخش عمده كتب و مقالات را به خود اختصاص داده است؛ ولي نگاه بيروني و كل‏نگرانه به اين مكاتب و بررسي شاخصه‏ها و مولفه‏هاي تشكيل يك مكتب فلسفي و فرايند تحقق آن در گذر زمان نيز بسيار مهم است. بدين‏سان پرسش اصلي اين است كه مختصات يك مكتب فلسفي كه موجب تمايز آن از مكاتب ديگر مي‏شود چيست؟ و به‏راستي چرا در فلسفه اسلامي، تنها با سه مكتب مواجهيم؟ در مقاله پيش‏رو، كوشيده‏ايم ضمن تبيين و تحليل اين شاخصه‏ها، آنها را بر دو نظام مشايي و اشراقي تطبيق كنيم. مدعا اين است كه مكتب مشا و اشراق داراي نقطه آغاز، روش خاص فلسفي، ابزارهاي لازم براي وصول به مقصود و دستگاه سازوار هستي‏شناختي هستند كه با دقت در مجموعه تعاليم آنها هم مي‏توان اين عناصر را يافت و هم مي‏توان تحليل كرد كه چرا به آنها مكتب فلسفي گفته مي‏شود و وجه تمايز آنها از يكديگر چيست. نتيجه‏اي كه از اين تحليل به دست مي‏آيد دو مطلب است، اولاً، مباني كلان لازم براي تاسيس يك مكتب فلسفي تبيين مي‏شود؛ ثانيا، روشن مي‏شود كه صرف اتحاد روش فلسفي دو حكيم و يا اتفاق آنها در يك يا چند مسيله به معناي يكي بودن نظام فلسفي ايشان نيست؛ به‏گونه‏اي كه حتي وجود يك مشخصه جديد، هويت‏ساز مكتب جديدي كاملاً متمايز از مكاتب پيشين مي‏شود.
چكيده لاتين :
We face three well known philosophical schools i.e. Peripatetic, illuminative, and transcendent ones in the field of Islamic philosophy. An internal look at various issues raised in these schools and their analysis have formed the major part of books and articles in this regard. However, the external and holistic look at these schools and study of components forming a philosophical school and the process of its realization in a span of time are also very significant. Therefore the main questions are: 1. What are the features of a philosophical school distinguishing it from other ones? 2. Why do we face only three schools in Islamic philosophy? Explaining and analyzing these features, the present article seeks to apply them to the peripatetic and illuminative systems. The authors claim that the peripatetic and illuminative schools have a starting point, an especial philosophical method, necessary instruments for achieving their goals, and a harmonious ontological system. Carefully considering the teachings of these two schools, we can find out these elements and analyze why they are designated as philosophical schools and what distinguishes one from the other. Two points would be concluded from this analysis: firstly the macro foundations necessary for founding a philosophical school are explained. Secondly it becomes clear that the mere unity of the philosophical method of two philosophers or their consensus on one or more issues does not imply that their philosophical systems are one and the same. Thus the existence of even one new component can form the identity of a new school quite distinguished from the earlier ones
چكيده عربي :
كثيرا ما نواجه في الفلسفه الاسلاميه ثلاث مدارس فلسفيه معروفه و هي المشاييه ، الاشراقيه و المتعاليه . كما ان الجز الاكبر من الكتب و المقالات كرّست للرويه الدخلانيه الي المسايل المختلفه التي طرحت في هذه المدارس الثلاث و تحليلها و دراستها ، و لكن الاهم من ذلك هي الرويه البرّانيه و العامه لهذه المدارس و دراسه مميزاتها و العناصر التي تساهم في تشكيل مدرسه فلسفيه ما و تحققها علي امتداد الزمان . و هكذا فان السوال الاساسي الذي يطرح نفسه هنا هو : ما هي الخصايص التي تتحلي بها مدرسه فلسفيه ما و التي تجعلها متميزه عن ساير المدارس الفلسفيه الاخري ؟ و لماذا نواجه ثلاث مدارس فقط في الفلسفه الاسلاميه ؟ سعينا في هذه المقاله الماثله امام القاري الكريم الي تبيين هذه الخصايص و تحليلها و تطبيقها علي نظامين فلسفيين و هما : النظام المشايي و الاشراقي . و المدعي هنا هو ان للمدرسه المشاييه و الاشراقيه نقطه ابتدا ، منهج فلسفي خاص ، الادوات و الوسايل اللازمه للوصول الي المقصود و منظومه معرفيه خاصه بمعرفه الوجود ، بحيث يمكن العثور علي هكذا عناصر من خلال التامل في مجموعه تعاليم هاتين المدرستين من جهه ، و من جهه اخري يمكن تحليل و دراسه لماذا يطلق علي هاتين المدرستين بانهما مدرستين فلسفيتين ، و وجه التمايز بينهما . و النتيجه المتحصله من هذه الدراسه هو امرين : اولا : تبيين المباني العامه لتاسيس مدرسه فلسفيه ما . ثانيا : توضيح بان صرف اتحاد فيلسوفين في المنهج الفلسفي او اتفاقهم في مساله او عده مسايل ، لا يعني وحده النظام الفلسفي لهما ، بحيث ان مجرد وجود خصيصه جديده واحده قد تساهم في تشكيل هويه مدرسه جديده متمايزه تماما عن ساير المدارس الاخري .
سال انتشار :
1391
عنوان نشريه :
معرفت فلسفي
عنوان نشريه :
معرفت فلسفي
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 38 سال 1391
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان
لينک به اين مدرک :
بازگشت