عنوان مقاله :
نقد گفتمان فلسفي مدرنيته: سوژه، حقيقت، و قدرت در انديشه ميشل فوكو
عنوان فرعي :
The Criticism of Philosophical Discourse of Modernity: Subject, Truth and Power in Michel Foucault’s Thought
پديد آورندگان :
قادري، زكريا نويسنده كارشناس ارشد مهندسي اكتشاف معدن ,
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1390 شماره 4
كليدواژه :
زيست غريزي , سوژه , فلسفه غرب , Dualism , گسست و تداوم , Modernity , genealogy , subject , اصول كلي , post modernity , پستمدرنيته , تبارشناسي , تكنولوژي قدرت , دوياليسم , ديرينهشناسي , مدرنيته
چكيده فارسي :
بنياد دوياليسم فلسفه غرب، كه در مدرنيته به تجلي نهايي خويش رسيد مبتنيبر تضاد عقل/ غريزه، آسمان/ زمين، روح/ تن، و لذت/ اخلاق بود. فوكو نقد اين دوياليسم را كه با نيچه، هايدگر، ماركس، و فرويد آغاز شده بود به سرمنزل نهايي خويش، به نفع غريزه/ زمين، رساند. اين مقاله به بررسي انديشههاي ميشل فوكو، گسست وي از گفتمان فلسفي/ سياسي مدرنيته، و تداومهاي وي بر آنها ميپردازد. مدرنيته با اومانيسم، ادعاي نفي هرگونه سلطه (چه متافيزيكي و چه سياسي)، زايش يافته است و با فلسفه اصحاب روشنگري فرانسه، فلسفه تجربيانديشي انگليسي، و فلسفه ايدياليسم آلمان، ادعاي حاكميت عقل، خود را بهطور كامل نمايان ساخت. مدرنيته با نقد و نفي سلطه اصول كلي متافيزيكي/ ديني و سياسي/ نظامي بر زيست غريزي فرد، مدعي دوره جديدي در تاريخ آزادي بشر با حاكميت عقل/ سوژه بود، اما مدرنيته خود اصول كلي ديگري مانند ناسيوناليسم، حق حاكميت، كمونيسم، ماترياليسم تاريخي، اصول اخلاقي، انسانگرايي، ابرمرد، علم، و دانش انساني را بر ذهنيت شخصي و زيست غريزي افراد حاكم كرد. فوكو در دفاع از رهايي ذهنيت شخصي و زيست غريزي افراد، در تداوم مدرنيته و آرمانهاي آن باقي ميماند، اما با نقد اصول كلي مدرنيته مانند حاكميت سوژه/ عقل، اخلاق كلي، و علم گسسته از مدرنيته تعريف ميشود. فوكو گذار به مدرنيته را نه گذار از ظلمت و سلطه به آزادي و رهايي بلكه گذار از يك دوره سلطه مريي، به سلطه نامرييتر ميداند و هرگونه حقيقت و اصول كلي (عقل، علم، ماترياليسم تاريخي، انسانگرايي، و ...) را صورتبندي خاصي از روابط سلطه و تكنولوژي قدرت ميدانست.
چكيده لاتين :
Abstract: the basis of dualism in western philosophy, that flourished in modernity, was built upon the opposition between reason/intuition, heaven/earth, spirit/body, pleasure/morality. Foucault extends the criticism of this dualism to its final station in favor of intuition/earth. This paper will consider Foucault’s thought, his separation from philosophical/political discourse of modernity. Modernity started with humanism, but Foucault regarded the transition to modernity not as a transition to freedom and liberty, but as a transition from an observable domination to an unobservable one and takes all truth claims and general principles special formulation of hegemonic relations and power technologies.
عنوان نشريه :
غرب شناسي بنيادي
عنوان نشريه :
غرب شناسي بنيادي
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 4 سال 1390
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان