هگل و اقتصاد سياسي

Hegel and Political Economy

فهم انديشه هگل نيازمند بازشناسي مفاهيمي است كه وي آن‌ها را صريحاً يا تلويحاً به‌كار مي‌برد. در اين ميان دانش اقتصاد سياسي، كه هگل شاهد تولد و شكوفايي آن بود، يكي از حوزه‌هايي است كه هگل هم از دستاوردهاي آن بهره برده است و هم انديشه‌هاي خود را در پرتو دستاوردهاي اين دانش بسط داده است. اين مقاله بر آن است تا نشان دهد كه چگونه مي‌توان مطالعات تاريخي هگل و نيز مفهوم «مكر عقل» را با روش‌هاي علماي علم اقتصاد و عناصر اقتصاد سياسي چون «دست نامريي» قياس كرد يا اين‌كه چگونه فرض عمل آزاد فرد در اقتصاد سياسي به عنصري كليدي در انديشه هگل با سوبژكتيويته گره مي‌خورد. همچنين مي‌خواهيم نشان دهيم كه در انديشه هگل، وظايف اقتصادي دولت چه قرابت‌هايي با مباني اقتصاد سياسي مي‌يابد و سرانجام، دفاع از بازار آزاد با مباني انديشه هگل تا چه ‌اندازه امكان‌پذير است.

To understand Hegel’s thought we need to recognize concepts he used explicitly or implicitly. Political economy as a science that he himself was looking at its inflorescence is an area that he profit from its achievements and also developed his ideas in light of it. The end of this paper is to show that how we can compare Hegel’s historical studies and the concept of ‘the cunning of reason’ with the methods of economics and some of its elements like ‘the invisible hand’: or how the presupposition of free act of individuals relate to a key concept in Hegel; ‘subjectivity’. Also we discuss about the relation between state’s economical duties in Hegel’s thought and the foundations of political economy, and finally about this that on the basis of Hegel’s thought to some extent we can defense free market.