عنوان مقاله :
شرق شناساي ادوار دسعيد و جايگاه اسلام در مقابل آن
عنوان فرعي :
Explaining the Concept of Edward Saeed
پديد آورندگان :
شفيعي، نوذر نويسنده استاديار و عضو هيات علمي دانشگاه اصفهان Shafiee, Nozar , صادقي، زهرا نويسنده كارشناس ارشد علوم سياسي دانشگاه اصفهان Sadeghei, Zahra
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1388 شماره 0
كليدواژه :
اسلام , تاريخ , شرق , شرقشناسي , هويت , غربگرايي , بوميگرايي , غرب , ايديولوژي
چكيده فارسي :
از همان زماني كه غرب و اروپاي مسيحي كوشيد هويتي مشخص براي خويش پردازش كند، تعريف شرق به مثابه «ديگري» ضرورت يافت و غرب تلاش كرد خود را در ساختار آن روزگار در تقابل با اين ديگري تعريف كند. به بيان ديگر، شرق آن ديگري بود كه غرب براي هويتيابي ميبايد از آن فاصله بگيرد و اين فاصلهگيري مستلزم شناخت اين ديگري بود. غرب مدرن بايد اين ديگري را تعريف ميكرد تا خود را در برابر آن و در تفاوت با آن تعريف كند. در همين راستا شرقشناسي شكل گرفت تا آغازي به غيريتسازي شرق باشد.
شرقشناسي يكي از مهمترين منظومههاي معرفتي است كه در دوران جديد شكل گرفت و از همان آغاز، هدفي جز شناخت و دانش محض را برآورده ميكرد. اين هدف عبارت بود از هويتسازي براي اروپا در برابر ديگريها. شرق به منزله تجربهاي
متفاوت به تشخيص اروپا در هيات هويتي مستقل كمك ميكرده و تكميلكننده و مشخصكننده تمدن، فرهنگ و هويت اروپا بوده است و شرقشناسي نيز به بيان عقيدتي و فرهنگي و شناخت اين موضوع ميپردازد و بدين ترتيب، گفتماني غربي درباره شرق به شمار ميرود.
شرقشناسي را وان در چارچوب عام برخورد غرب و شرق بازكاوي كرد. در اين برخورد پديده شرقشناسي گفتماني است كه غربيها درباره شرقيها از جمله مسلمانان مطرح كردهاند، كه در خيلي از موارد مورد انتقاد انديشمندان شرقي قرار گرفته است. با توجه به اهميت شرقشناسي اين سوالات مطرح ميشود كه:
ـ شرقشناسي چيست؟
ـ غرب چگونه شرق را ميشناسد؟
ـ برخورد غرب با اسلام چگونه بوده است؟
پيشينه و قدمتي كه شرق از نظر فرهنگ و تمدن دارد، امري است مسلم و غيرقابل انكار، از اينرو غربيان زماني كه خواستند به تحول فرهنگي، سياسي و اقتصادي بپردازند، بهدنبال شالودهاي بودند كه براساس آن بتوانند نمودهاي فرهنگي خود را پيريزي كنند. آنها با تحقيقات خود ميخواستند با خوار كردن و بدوي شمردن فرهنگ شرق، تحقير نمودهاي فرهنگي آنها و ناديده گرفتن فرهنگهاي كهن شرق و القاي اين شبهه كه تفكر غربي نسبت به مسايل جهان و طبيعتشناسي، ديدي عيني و تجربي دارد و فرهنگ شرقي ديدي شاعرانه و تخيلي دارد و اصولاً گذشتهگرا و سنتپرست است، تلقين كنند كه ادامه حيات جوامع شرقي با حفظ اين فرهنگ جهانبينيهاي تنگ در حكم درجا زدن، عقب ماندن و پس افتادن از قافله علم و تمدن غرب است. در نتيجه اگر ميخواهند پيشرفت كنند، بايد در صورت و ماده، در ظاهر و باطن از غرب پيروي كنند و آن را الگوي توسعه و پيشرفت خود قرار دهند. اين طرز تفكر و نگرش مربوط به زماني است كه غرب بهعنوان يك قدرت استعماري شروع به غارت فرهنگ و تمدن شرق نمود كه در پس آن انگيزههاي سياسي و ايديولوژيك نهفته بود. برخورد غرب با اسلام نيز بيشتر از آنكه انگيزههاي سياسي داشته باشد، انگيزههاي استعماري و غارت در آن نهفته بود. برخورد غرب با اسلام براساس تفكراتي ذهني و عيني است كه خود غرب آن را ايجاد كرده بود. از اينرو اين برخورد و شناختي كه غرب از شرق و اسلام دارد فاقد ارزشهاي تكاملي شرق و نگاه دينباورانهاي است كه در اسلام وجود دارد.
چكيده لاتين :
In the age of globalization information and communication technology have developed extensively and its growth has led to spread of a large volume of data and information with great variety. Among these media, internet, satellite networks and television channels have had tremendous effects on societies. The Arab world, despite considerable progress in the field of internet and television coverage, establishing media towns in United Arab Emirates and Bahrain and other Arab countries, removing subjective and objective obstacles on the way, is still having a long way ahead to set right the communication and media infrastructure gap. This communication gap will hinder their way to reach an ideal position and be able to adjust them with the pace of new developments.
The present article while explaining the position of media and internet in Arab countries tries to examines the most important obstacles and challenges in the field of media before the Arab world. One important fact which is to be remembered is that the wide wave of information and propaganda which reaches the developing Arab world population through Western communication networks and programmes contain both useful and harmful contents. The useful part is making use of scientific information and the harmful part is negative and destructive propaganda, secular and unethical teachings, anti-Islamic propaganda and colonial objectives. Thus, the developing world and in particular the Arab world should cautiously accept the good aspects of these programme and repulse the unethical and harmful aspects of the so called "Western cultural invasion".
In present world the developing and developed countries need to cooperate and exchange information in order to progress. On the one hand contacts with the world and Western countries are necessary and inevitable but this contact should be balanced and sound and mutually beneficial. Today due to globalization phenomenon and the nature of new communications which is all pervasive and transcend the geographical borders the foreign ideas and thinking penetrate every home through satellite networks and media. On the other hand it is to be remembered that the information technologies have provided avenues and opportunities for educated people and elite to present their views and thoughts. Therefore, it is the right time for cultural adjustment. The Arab governments while planning suitable programmes to face the new situation should take the help of national elite to confront cultural invasions.
عنوان نشريه :
تحقيقات سياسي بين المللي
عنوان نشريه :
تحقيقات سياسي بين المللي
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 0 سال 1388
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان