شماره ركورد :
632483
عنوان مقاله :
ابن‌سينا از ديدگاه فلاسفه اندلس
عنوان فرعي :
Avicenna from the Perspective of Andalusian Philosophers
پديد آورندگان :
شكراللهي، نادر نويسنده ,
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1392 شماره 26
رتبه نشريه :
علمي ترويجي
تعداد صفحه :
24
از صفحه :
141
تا صفحه :
164
كليدواژه :
ابن‌باجه , ابن‌رشد , ابن‌سينا , ابن‌طفيل , اندلس , حكمتِ مشرقيه
چكيده فارسي :
رونق نسبي فلسفه در اندلسِ دوره اسلامي، اواخر قرن پنجم و قرن ششم، است؛ يعني زمانه زندگي سه فيلسوف برجسته اندلسي ـ ابن‌باجه، ابن‌طفيل و ابن‌رشد ـ كه پس از ابن‌سينا زندگي مي‌كنند. در اين دوره چهار برداشت از آراي ابن‌سيناي فيلسوف در اندلس ديده مي‌شود. جريان مخالف فلسفه كه كتاب‌هاي فلاسفه از جمله ابن‌سينا را محدود، بلكه از بين مي‌برد. موافقان فلسفه‌ سه گروه‌اند؛ بعضي او را جدي نمي‌گيرند و در آثار خود نامي از او نمي‌برند. يك گروه در او چهره فيلسوفي را مي‌بينند كه به مكاشفات اهميت مي‌دهد و چهره واقعي او را همين جنبه مي‌دانند و سرانجام گروه سوم روش او را جدلي مي‌دانند كه فلسفه را در جهت كلامي سوق مي‌دهد. ابن‌باجه به او بي‌توجه، ابن‌طفيل او را فيلسوفِ عارف و ابن‌رشد او را متكلمي جدلي مي‌داند. فشار بر فلاسفه و فلسفه‌ورزي در آن روزگار و به تبع آن كم‌رونقي فلسفه باعث عدم شناخت دقيق ابن‌سينا شده بود.
چكيده لاتين :
In the late fifth and sixth centuries, Islamic philosophy relatively flourished in Andalusia. It was at this time that three prominent Andalusian philosophers, i.e. Avempace, Ibn ?ufayl and Averroes, emerged. There seemed to be four readings of Avicenna in this period. Some were opponents of philosophy and were thus trying to impose limitions or even destroy philosophical works including Avicenna’s works. The advocates of philosophy appeared in three groups. Some did not take Avicenna seriously not mentioning his name in their works. Another group considered Avicenna as a person who gives importance to vision or unveiling (mukashifah) and, as a result, they considered mysticism as the main feature of his philosophy. There was finally a third group who took his methodology to be polemical, leading philosophy towards theology. Avimpace ignores him, Ibn ?ufayl considers him as a mystic and Averroes deals with him as a theologian. The existing pressures on philosophy and philosophizing and the decline of philosophical thought at that time were the reasons why Avicenna was not correctly understood.
چكيده عربي :
الازدهار النسبي للفلسفه في الاندلس كان في اواخر القرن الخامس والسادس للهجره، اي الزمان الذي عاش فيه ثلاثه من الفلاسفه المخضرمين – ابن‌باجه، ابن‌طفيل وابن رشد – والذين عاشوا بعد ابن‌سينا. في هذه الدوره يلاحظ في الاندلس وجود اربع نظريات حول آرا ابن‌سينا. التيار المخالف للفلسفه والذي حدَّد من الكتب الفلسفيه ومن جملتها كتب ابن‌سينا بل منعها، الموافقون للفلسفه ثلاث مجموعات؛ البعض منهم لايُعيرون ابن‌سينا انتباهاً ولايُوردون اسمه في آثارهم. ومجموعه اخري تري فيه الوجه الفلسفي الذي يعطي للمكاشفات اهميه ويعتبرون هذا الامر هو الوجه الواقعي له، واخيراً المجموعه الثالثه يعتبرون طريقته جدليه والتي تقود الفلسفه نحو الجهه الكلاميه. ابن‌باجه لايلتفت اليه، ابن‌طفيل يعتبره فيلسوفاً عارفاً وابن رشد يعتبره متكلماً جدلياً. الضغط علي الفلاسفه والتفلسف في ذلك الزمان والتقليل من ازدهار الفلسفه كان باعثاً علي عدم معرفه ابن‌سينا بشكل دقيق.
سال انتشار :
1392
عنوان نشريه :
معارف عقلي
عنوان نشريه :
معارف عقلي
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 26 سال 1392
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان
لينک به اين مدرک :
بازگشت