رابطه طرحواره هاي ناسازگار اوليه و جامعه ستيزي در زنان بي خانمان وابسته به مواد

• Relationship between early maladaptive schemas and psychopathy in homeless women with substance dependency

هدف: هدف پژوهش تعيين طرحواره هاي ناسازگار اوليه و جامعه ستيزي در زنان بي خانمان وابسته به مواد بود. روش: روش پژوهش از نوع همبستگي و جامعه آماري حدود 800 زن بي خانمان وابسته به مواد در مكان هاي مختلف شهر تهران بود. از ميان اين مكان ها مركز گذري خانه خورشيد و خوابگاه زنان تولد دوباره و تمام پارك هاي جنوب شهر تهران انتخاب شدند و به روش دردسترس 60 نفر به خرده مقياس جامعه ستيزي نسخه دوم تجديد نظر شده پرسشنامه چندوجهي مينه سوتاي جيمز بوچر 1989 و نسخه كوتاه پرسشنامه طرحواره هاي ناسازگار اوليه يانگ 1998 پاسخ دادند. يافته ها: يافته ها نشان داد جامعه ستيزي 73% از زنان بي خانمان وابسته به مواد بالا است و در طرحواره هاي ناسازگار اوليه در زيرمقياس ها ي ايثار بالاترين و در وابستگي/ بي كفايتي پايين ترين نمره را دارند. به علاوه طرحواره هاي انزواي اجتماعي/ بيگانگي با بيشترين و وابستگي/ بي كفايتي با كمترين مقدار مي تواند 35% از واريانس جامعه ستيزي را پيش بيني كند. نتيجه گيري: با توجه به اهميت طرحواره هاي ناسازگار اوليه در بروز اختلال هاي شخصيت و آسيب هاي رواني- اجتماعي اين زنان، تمركز بر اين طرحواره ها در برنامه هاي درماني به منظور ارتقا سازگاري فردي، رواني، اجتماعي و رفع مشكل هاي ترك مواد مي تواند بسيار مفيد و كمك دهنده باشد.

Aim: Aim of study was to determine the early maladaptive schemas and psychopathy in addicted homeless women. Method: Method was correlation and the statistical population about 800 women addicted homeless population in various locations in Tehran. From these, Khane khorshid drop in center and Tavallod Dobareh Hostel and all parks in southern Tehran city were selected and 60 female via available sampling responded to psychopathy Subscale of the second version revised of Minesota Multiphasic Personality inventory of James Butcher, 1989 and short form of Young early maladaptive schemas inventory, 1998. Results: Results indicated that 73 percent of homeless women with substance dependency were high in psychopathy and in early maladaptive schemas; they received higher scores in subscales of self-sacrifice and lowers scores in subscale of dependence and incompetence. In addition, social isolation/ alienation schema with maximum and dependence/ incompatible schema with minimum scores can predict a %35 of the variance of psychopathy. Conclusion: Regarding the importance of maladaptive schemas in outbreaking personality disorders and psychosocial traumas of these women, it would be very useful and helpful to focus on these schemas in therapy programs in order to improve psychosocial, individual adaption and remove the quitting problems.