كليدواژه :
تهديد نرم , راهبرد فرامدرن , جنگ نرم , راهبرد مدرن , غافلگيري , راهبرد كلاسيك , كنترل ادراك , كنترل ذهن , قدرت نرم
چكيده فارسي :
تحولات سياسي ايران در سال 1388، زمينه گسترش ادبيات استراتژيك و امنيتي را فراهم آوردهاست. در اين روند، موضوعاتي همانند تهديد نرم، قدرت نرم و جنگ نرم مورد توجه قرار گرفت. به طور كلي، واقعيتهاي سياست بينالملل از دوران باستان، بيانگر آن است كه به موازات نبردهاي محلي، ملي و منطقهاي كه با ابزارهاي جنگي انجام گرفته، جلوههايي از «جنگ نرم» نيز وجود داشته است. در اين ارتباط، «سون تزو» اولين نظريهپرداز جنگ نرم محسوب شده كه آرا و انديشههاي خود را 400 سال قبل از ميلاد ارايه داده است. اين امر نشان ميدهد كه ادبيات استراتژيك اگرچه ارتقا پيدا نموده، اما زيرساختهاي فكري و انديشههاي آن تا حد بسيار زيادي ثابت باقي مانده است.
رهيافتهاي متعارض جنگ نرم نشان ميدهد كه اين رويكرد داراي الگوهاي رفتاري متنوع و متفاوتي خواهد بود. هر يك از كارگزاران اجرايي از الگوي خاصي بهره ميگيرد. در بين نظريهپردازان متقدمي كه درباره جنگ نرم، مطالبي را تبيين نمودهاند، ميتوان به «سون تزو»، «ژوميني»، «كلازويتس» و «ليدل هارت» اشاره داشت. آنان از سالهاي قبل از ميلاد تا «عصر استراتژي كلاسيك» رويكردهاي خود را درباره موضوعات مختلف سياسي، روان شناختي، اجتماعي و استراتژيك ارايه دادهاند.
در عصر جديد ميتوان به رهيافت و ادبيات ارايه شده از سوي استراتژيستهاي متاخري اشاره داشت كه موضوع جنگ نرم را در قالب فرآيندهاي اجتماعي، تسخير ذهن، سازماندهي عقايد، غافلگيري و در نهايت تهديد نرم ارايه دادند. از جمله اين افراد ميتوان به «آرگيولا»، «كمپبل»، «كوپر»، «ريچارد هاس» و «جوزف ناي» اشاره داشت. نظريهپردازان ياد شده الگوي رفتاري خاصي در منازعات استراتژيك را مورد توجه قرار دادهاند. از آنجايي كه جمهوري اسلاميايران در معرض جنگ نرم قرار دارد از اين رو لازم است تا انعكاس اجرايي و عملياتي چنين رهيافتهايي مورد توجه قرار گيرد.
هر يك از رهيافتهاي متعارض در جنگ نرم، بخشي از واقعيت رفتار استراتژيك محسوب ميشود. در اين ارتباط، ادبيات جنگ نرم را ميتوان براساس قالبهاي انديشه استراتژيك در عصر فرامدرن مورد توجه قرار داد. چنين مفاهيميرا ميتوان زيرساخت فكري و انديشهاي براندازي سياسي دانست. جنگ نرم، جلوههايي از تعارض و تاثيرگذاري بر قدرت سياسي را از طريق ابزارهاي غير نظاميمنعكس ميسازد. در اين مقاله، انعكاس رهيافتهاي مختلف انديشه استراتژيك در جنگ نرم مورد توجه قرار گرفته و آثار آن در فرآيندهاي رقابت امنيتي بازيگران مورد بازنگري قرار ميگيرد. طبيعي است كه مهمترين هدف اين مقاله آن است كه آثار رهيافتهاي متعارض جنگ نرم بر امنيت ملي جمهوري اسلامي بررسي گردد. به اين ترتيب، ميتوان «رهيافت مقايسهاي در تبيين جنگ نرم» را به عنوان «چارچوب نظري» مقاله مورد توجه قرار داد.
چكيده لاتين :
Iran’s political developments in 1388, paved the ground for the development
of strategic and security literature. It was in this way that issues such as soft
threat, soft power, and soft war came to be considered. Generally speaking,
the facts of international policy from the ancient times indicate that there had
also existed features of «soft war» in parallel with local, national, and regional
conflicts fought with war instruments. In this regard, Sun Tzu counts
as the first theorist who presented his ideas 400 before Christ. This indicates
that although strategic literature has been enhanced, its intellectual infrastructures
and thoughts have remained constant to a great extent.
The conflicting strategies to soft warfare indicate that this approach will
have various and different behavior patterns. Every executive agent makes
use of a specific paradigm. Of the ancient theorists who have presented
arguments about soft war, a reference can be made to Sun Tzu, Jomini,
Clausewitz, and Liddell hart. It was many years before Christ to «the age
of classic strategy» that they managed to present their approaches about
various political, psychological, social, and strategic issues.
In the modern age, one can refer to the approaches and literature presented
by the modern strategists who developed the issue of soft war in the form
of social processes, capturing minds, organizing the ideas, surprising and
ultimately the soft threats. Among these scholars are Joseph Nye, Campbel,
Cooper, and Richard Hass. The above mentioned theorists considered
a specific behavior pattern in strategic conflicts. Whereas the Islamic Republic
of Iran is subject to soft war, so it is necessary to consider the operational
and executive reflections of such approaches.
Each of the conflicting approaches to soft war constitutes part of the reality
of strategic behavior. In this regard, the literature of soft war can be considered
on the basis of the models of strategic thought in the modern age.
Such concepts can be known to be the intellectual infrastructure of political
subversion. Soft war reflects some features of the conflict and influencing
the political power through non-military means. This article rethinks the
reflection of the different approaches of strategic thinking in soft war, and
its effects in the processes of the actors” security competition. It is understandable
that the most important object of this article is for the effects of
conflicting approaches to soft war on the security of the Islamic Revolution
of Iran to be examined. It follows that “the comparative approach in
explaining soft war” can be considered as the “theoretical framework” of
the present article.
چكيده عربي :
هيات التطورات السياسيه في ايران عام 1388 الارضيه المساعده لتوسيع الادب الاستراتيجي و
الامني. اخذت في هذا المسار مواضيع كالتهديد الناعم و القوه الناعمه و الحرب الناعمه حظاً من
الاهتمام. عامه تشير الوقايع السياسيه الدوليه الي انِّ هناك الي جانب الحروب الاهليه و القوميه و
سون « الاقليميه التي تنشب بالادوات الحربيه، صور من الحروب الناعمه. و في هذا السياق يعتبر
اول منظّر للحرب الناعمه الذي اعطي آرا ه و افكاره قبل 400 عاماً من الميلاد. يشير هذا الي ،» تزو
انّ الادب الاستراتيجي رغم ترقيته، بقيت بنيته الفكريه ثابتهً الي حدٍ بعيدٍ.
تشير الاتجاهات المتناقضه للحرب الناعمه الي انّ لهذا المسار امثله سلوكيه منوعه و مختلفه.
وكلّ من الوكلا التنفيذيين له منهجه السلوكي الخاص من بين المنظّرين المتقدّمين للحرب
و زوميني و كلاوزفيتز و ليدل هارت » سون تزو « الناعمه الذين تبيّنوا نقاطاً يمكن الاشاره الي
الذين تبيّنوا آرا هم حمل المواضيع السياسيه و النفسيه و الاجتماعيه و الاستراتيجيه قبل
الميلاد و حتي العهد الاستراتيجي التقليدي.
و في العهد الجديد يمكن الاشاره الي ما تقدّم من الاتجاه و الادب من قبل الاستراتيجيين
المحدثين الذين انبروا لموضوع الحرب الناعمه في اطار المسارات الاجتماعيه و غزو الاذهان
و اداره العقايد و المفاجاه و في النهايه الخطر الناعم. و من هولا يمكن الاشاره الي ارجيولا
و كمبيل و كوبر و ريتشارد هاس و جوزيف ناي.
هولا المنظّرون ينتبهون الي الامثله السلوكيه الخاصه في الصراع الاستراتيجي و بما انّه
تتعرض الجمهوريه الاسلاميه الايرانيه للحرب الناعمه، علينا ان نهتمّ الي الصدي التنفيذي
و العملي لاتجاهاتٍ كهذه.
تعتبر ايّهٌ من الاتجاهات المتناقضه في الحرب الناعمه، جز اً من واقع السلوك الاستراتيجي.
وفي هذا السياق يمكن دراسه ادب الحرب الناعمه في اطار الفكر الاستراتيجي في عهد ما بعد
التجديد. يمكن لمفاهيمٍ كهذه ان تعتبر البنيه الفكريه و العقليه للاسقاط السياسي.
تنعكس الحرب الناعمه صوراً من التناقض و التاثير علي القوه السياسيه من خلال الآليات
المدنيه. تعيد هذا المقال النظر في اثر الاتجاهات المتناقضه للفكر الاستراتيجي علي الحرب
الناعمه و علي مسارات السباق الامني لللاعبين. و بالطبع الهدف المهم لهذا المقال، هو دراسه
آثار الاتجاهات المتناقضه للحرب الناعمه علي الامن الوطني للجمهوريه الاسلاميه الايرانيه.
لهذا يمكن ان نعتبر الاتجاه التطبيقي في بيان الحرب الناعمه كاطارٍ نظريٍ لهذا المقال.