شماره ركورد :
637871
عنوان مقاله :
اولويت‌ سبك‌هاي يادگيري و ارتباط آن با گرايش به تفكر انتقادي دانشجويان دانشكده پرستاري و مامايي
عنوان فرعي :
Learning Style Priorities and Its Role in Critical Thinking Disposition among Nursing School Students in Mashhad University of Medical Sciences
پديد آورندگان :
قدم پور، عزت اله نويسنده دانشكده ادبيات و علوم انساني,گروه روانشناسي,دانشگاه لرستان,خرم آباد,ايران , , كشتي آراي، نرگس نويسنده دكتر نرگس كشتي آراي، استاديار گروه علوم تربيتي، واحد خوراسگان(اصفهان)، دانشگاه آزاد اسلامي، اصفهان، ايران. Kastiara, Narges , ناصريان حاجي‌آبادي، حميد نويسنده حميد ناصريان حاجي‌آبادي،‌ دانشجوي كارشناسي ارشد رشته روانشناسي تربيتي، دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي، دانشگاه فردوسي مشهد، مشهد، ايران. Naserian Haji abadi, Hamid , محمدزاده قصر، اعظم نويسنده 2دانشجوي گروه علوم تربيتي، دانشگاه فردوسي، مشهد، ايران , , گراوند، هوشنگ نويسنده دانشجوي كارشناسي ارشد رشته تحقيقات آموزشي دانشگاه فردوسي مشهد ,
اطلاعات موجودي :
ماهنامه سال 1392 شماره 58
رتبه نشريه :
علمي پژوهشي
تعداد صفحه :
11
از صفحه :
652
تا صفحه :
662
كليدواژه :
مامايي , سبك‌هاي يادگيري , پرستاري , تفكر انتقادي , دانشجويان
چكيده فارسي :
مقدمه: گرايش به تفكر انتقادي جز ضروري تصميم‌گيري باليني و صلاحيت حرفه‌اي در آموزش علوم پزشكي مي‌باشد. سبك‌هاي يادگيري نيز يكي از عوامل موثر در گرايش به تفكر انتقادي محسوب مي‌شود و مي‌توان انتظار داشت كه در روش‌هاي مراقبتي و درماني نيز موثر واقع شوند. بنابراين، پژوهش حاضر با هدف تعيين اولويت‌ سبك‌هاي يادگيري دانشجويان دانشكده پرستاري مامايي و ارتباط اولويت سبكها با گرايش آنها به تفكر انتقادي انجام شد. روش‌ها: جامعه آماري اين مطالعه ي توصيفي مقطعي كليه دانشجويان دانشكده پرستاري و مامايي دانشگاه علوم پزشكي مشهد در سال تحصيلي 91-90 بود. نمونه‌ با حجم 214 نفر به روش طبقه‌اي نسبي (بر حسب جنس) انتخاب شد. ابزار مورد استفاده پرسشنامه‌هاي سبك‌هاي يادگيري كلب و گرايش به تفكر انتقادي ريكتس بود. داده‌ها با روش‌هاي آمار توصيفي، و استنباطي تحليل شد. نتايج: سبك غالب 62 نفر (32%) از دانشجويان سبك واگرا، 92 نفر (17/47%) سبك جذب‌كننده و 23 نفر (7/11%) سبك هم‌گرا و 18 نفر (13/9%) سبك انطباق يابنده بود. ميانگين و انحراف معيار نمره كل گرايش به تفكر انتقادي 31/14±16/119 بود. ميزان گرايش به تفكر انتقادي دانشجويان براساس سبك يادگيري آنان تفاوت معناداري نداشت (21/0= p)، اما ميانگين نمره گرايش به تفكر انتقادي در سبك يادگيري هم گرا بالاترين (13/34±68/124) و در سبك يادگيري جذب كننده پايين ترين(04/14±77/117) بود. ميانگين نمره‌ي گرايش به تفكر انتقادي در دانشجويان دختر (76/14±01/119) تفاوت معناداري با ميانگين نمره پسران (97/12±26/119) نداشت. نتيجه‌گيري: با توجه به مطلوب نبودن نمره گرايش به تفكر انتقادي و برخورداري سبك يادگيري هم‌گرا از بيش‌ترين گرايش به تفكر انتقادي در اين پژوهش، توجه به تفكر انتقادي و نيز توجه به سبك‌يادگيري هم‌گرا و فراهم آوردن شرايطي براي تغيير در سبك‌يادگيري دانشجويان به منظور متناسب‌سازي با ماهيت رشته و سطح گرايش به تفكر انتقادي، در برنامه‌هاي درسي علوم پزشكي پيشنهاد مي‌گردد.
چكيده لاتين :
Introduction: Since critical thinking disposition is an essential component for clinical decision-making and professional qualifications in medical sciences education. Also, learning styles are one of the effective factors in tendency to critical thinking; hence, it may be expected to be effective in the manner of clinical care by health professionals. This study aimed to find learning style priorities and its role in critical thinking disposition, among students of nursing and midwifery school in Mashhad University of Medical Sciences Methods: In this descriptive and cross-sectional study, the population consisted of all undergraduate students (N=550) of nursing and midwifery school in Medical Sciences University of Mashhad (MUMS) in 2011-2012 academic year. A proportional stratified sample of 214 students was selected. The data gathering instruments included Ricketts’ tool for Critical Thinking Disposition (CTD), and Kolbʹs Learning Styles Inventory. Data was analyzed using descriptive and inferential statistics. Results: The frequency of preferred styles of students were: Divergent 32% (n=62), Assimilation 47.17% (n=92), Convergent 11.7% (n=23) and Accommodation 9.13% (n=18). The total mean score of Critical Thinking Disposition was 119.16±14.31. The mean scores of CTD were not significantly different among different learning styles (p=.21). However, the CTD mean scores was highest in students with convergent style (124.68±34.13) and lowest among students with assimilation style (117.77±14.04). The mean score of CTD among female students (119.0±14.76) was not significantly different (p=0.92) from male students (119.26±12.97). Conclusion: According to the unsatisfactory levels of CTD scores, and it’s highest values among students with Convergent learning style, it may be recommended to pay more attention to critical thinking and to provide conditions for adjustments in learning styles, so that students could cope with the nature of their and attain the optimal level CTD. These changes may be provided by revisions in the curriculum and education system.
سال انتشار :
1392
عنوان نشريه :
مجله ايراني آموزش در علوم پزشكي
عنوان نشريه :
مجله ايراني آموزش در علوم پزشكي
اطلاعات موجودي :
ماهنامه با شماره پیاپی 58 سال 1392
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان
لينک به اين مدرک :
بازگشت