بررسي فرسودگي شغلي در ماماهاي شاغل در مراكز بهداشتي و درماني شهر اروميه و ارتباط آن با وضعيت شغلي افراد در سال 1388

Occupational Burnout among midwives working in health centers in Urmia and its relationship with their working status in 1388

زمينه و هدف: فرسودگي شغلي، سندرومي است كه در پاسخ به فشار رواني مزمن و بيشتر در حرفه‌‌هاي خدمات انساني پديد مي‌‌آيد و داراي سه بعد خستگي عاطفي، مسخ شخصيت و فقدان موفقيت فردي است. هدف اين مطالعه، بررسي فراواني فرسودگي شغلي در بين ماماهاي شاغل در مراكز بهداشتي و بيمارستان‏هاي شهر اروميه و تعيين ارتباط برخي عوامل فردي و شغلي با آن است. مواد و روش كار: در اين مطالعه توصيفي، تمام ماماهاي شاغل در مراكز بهداشتي و بيمارستان‏هاي عمومي شهر اروميه دعوت به شركت در مطالعه شدند، كه از بين آنان 200 نفر مبادرت به تكميل پرسشنامه‏ي فرسودگي شغلي مازلاك نمودند. يافته‏ها: 0/56 درصد ماماها دچار خستگي عاطفي متوسط يا بالا، 5/53 درصد دچار مسخ شخصيت و 5/60 درصد داراي موفقيت فردي پايين بودند. محل كار، رابطه آماري قوي با هر سه بعد فرسودگي داشت، به نحوي كه ماماهاي شاغل در بيمارستان‏ها بيش از ماماهاي شاغل در مراكز بهداشتي دچار فرسودگي بودند. با افزايش سابقه كار و تعداد ساعات كاري بر ميزان فرسودگي نيز افزوده مي‏شد. ماماهايي كه به صورت گردشي كار مي‏كردند، بيش از ماماهاي صبح كار و ماماهاي رسمي و پيماني، بيش از ماماهاي قراردادي دچار فرسودگي بودند. نتيجه‏گيري: بهبود شرايط كار ماماها بخصوص در بيمارستان‏ها، مي‏تواند به پيشگيري از اين عارضه كمك كند. ضروري است تا ماماها آموزش‏هاي كافي در مورد مهارت‏هاي سازگاري با شرايط كارشان را بياموزند.

Background & objectives: Occupational burnout is a syndrome in response to chronic stress and is seen mostly in human service professions. It includes three components: emotional exhaustion, depersonalization and personal dis- achievement. The aim of this study is to determine the rate of burnout syndrome within the mentioned community and its relationship with some demographic and occupational factors. Material & Methods: We invited all midwives who were working in public health centers and hospitals to participate in the study. 200 midwives filled Maslach questionnaire completely. Results: 56% of the individuals felt emotionally exhausted, 53.5% were depersonalized and 60.5% did not feel a sense of personal accomplishment in their jobs. The factor of workplace was found to be strongly related to all components of occupational burnout. The midwives who had more duration of midwifery experience, working more hours per month, had rotating shifts were more likely experience burnout syndrome than others. Conclusion: Our results suggest that improvement in the midwivesʹ work conditions especially in the hospitals can help to prevent burnout, job dissatisfaction and subsequent complication. In addition, there is a dire need to help midwives to learn effective coping skills with their job conditions.