مقايسه درمانگري مبتني بر مهارت هاي حل مسيله و مقابله با شناخت درمانگري مديريت وزن در كاهش شاخص توده بدني و بهبود سبك زندگي كارآمد وزن

Comparison of Therapy Based on Prob-lem-solving Skills and Confronting with Weight Management Therapy Cognition in Body Mass Index (BMI) Reduction and Improvement of Weight Efficient Lifestyle

داشتن سبك زندگي ناكارآمد، عادت هاي نادرست غذايي، فعاليت بدني كم و بدكاركردي محيط فرهنگي- اجتماعي از عوامل موثر در افزايش شيوع اضافه وزن و چاقي هستند. لذا اين پژوهش بر آن است تا كارآمدي دو روش درمانگري مبتني بر مهارت هاي حل مسيله و مقابله و شناخت درمانگري مديريت وزن را در كاهش شاخص توده بدني (BMI) و بهبود سبك زندگي كارآمد وزن (WEL) زنان داراي اضافه وزن و چاق مقايسه كند. بدين منظور 34 آزمودني با 25 < BMIبا استفاده از روش نمونه گيري در دسترس انتخاب و به صورت تصادفي در دو گروه آزمايشي درمانگري مبتني بر مهارت هاي حل مسيله و مقابله و شناخت درمانگري جايگزين شدند (هر گروه 17 نفر). همه آزمودني‌ها در شروع، پايان و 12 هفته پس از پايان هر دوره درمانگري به گويه هاي پرسشنامه WEL پاسخ دادند و BMI آنها نيز اندازه گيري شد. تحليل داده ها با استفاده از نسخه شانزدهم نرم افزار آماري SPSS و با به كارگيري آزمون تحليل واريانس با اندازه گيري مكرر نشان داد كه دو مداخله به كاهش معنادار BMI آزمودني ها منتهي شده اند (05/0 > P) ، اما ميان دو مداخله در اين زمينه تفاوت معناداري وجود نداشت (05/0 < P). همچنين ميان دو مداخله در بهبود سبك زندگي كارآمد وزن تفاوت معناداري مشاهده نشد (05/0 < P). بنابراين مي‌توان نتيجه گيري كرد كه بواسطه به كارگيري روش هاي خاص هر مداخله نظير خود- نظارت گري، تصحيح افكار مخرب، مهارت هاي حل مسيله و راهبردهاي مقابله با سرنخ هاي محيطي و هيجاني به راه اندازنده خوردن، آزمودني هاي دو گروه مي‌توانند خود- مهارگري و مقاومت در برابر اين محرك ها را افزايش داده و از اين طريق به بهبود سبك زندگي كارآمد وزن و كاهش وزن خود كمك كنند.

Having inefficient lifestyle, incorrect dietary habits, low body exercise, and social-cultural environment malfunction are main factors for over-weighting and fatness. So this survey tries to compare efficiency of two methods of therapy based on problem-solving skills and weight man-agement therapy cognition in BMI reduction and improvement of weight efficiency lifestyle among overweight and fat women. For this purpose, 34 women with BMI? 25 were selected by available sampling and were categorized in two test groups of therapy based on problem-solving, and confronting with and cognition of therapy (each group 17 persons). All of tested women answered to WEL questionnaire items at the beginning, at the end, and 12 weeks after each therapy course finish and their BMI was calculated. Data analysis through SPSS 16th version and by applying frequent-measurement variance analysis test showed that two interven-tions have led to meaningful reduction of BMI (P?0.05). But no mean-ingful difference was observed between these two interventions in this area (P?0.05). Also, there was no significant difference between the two interventions on improvement of weight efficiency lifestyle (P?0.05). Therefore, it could be concluded that using special methods of each in-tervention such as self-supervision, correction of destructive thought, problem-solving skills, and strategies against environmental and emo-tional clues for triggering of eating, subjects could increase self-inhibition and resistance against these stimuli and help to improve their weight efficient lifestyle and their weight loosing.