شماره ركورد :
650108
عنوان مقاله :
آزادي معقول و دموكراسي اجتماعي
عنوان فرعي :
Rational Freedom and Social Democracy
پديد آورندگان :
شريعت ، فرشاد نويسنده دانشيار دانشكده معارف اسلامي و علوم سياسي دانشگاه امام صادق(ع) ,
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1392 شماره 9
رتبه نشريه :
علمي پژوهشي
تعداد صفحه :
21
از صفحه :
85
تا صفحه :
105
كليدواژه :
دموكراسي اجتماعي , سياست كليسايي , church politics , آزادي معقول , rational freedom , الحريه المعقوله , الديمقراطيه الاجتماعيه , الديمقراطيه الاغريقيه , social democracy , Greek democracy , دموكراسي يوناني , سياسه الكنيسه
چكيده فارسي :
اين مقاله ضمن كالبدشكافي مفهوم «دموكراسي» در ادبيات كلاسيك غرب، در سه برش تاريخي در فلسفه سياسي يونان باستان، فلسفه سياسي مسيحي و دوره جديد، نشان مي‌دهد كه چرا و چگونه دموكراسي در فلسفه سياسي غرب مفهومي معطوف به غايتي آرماني است. به عبارت ديگر، اين مقاله، با شالوده‌شكني مفهوم دموكراسي به مثابه ابزار يا روشي براي جمهور و با نگاه به دموكراسي از منظر دموكراسي اجتماعي، به‌عنوان مفهومي ايده‌آل، بر آن است تا نشان دهد دموكراسي پيش از آنكه وابسته به شكل جمهور باشد، معطوف به محتوايي است كه آرمان آن جز با آزادي معقول به‌دست نمي‌آيد. خويش‌كاري افلاطون و نوع‌دوستي ارسطو و شريعت‌مداري اهل كليسا، هيچ‌يك به لحاظ محتوي، با آنچه كه در دوره جديد و پس از ظهور هابز و لاك، به‌عنوان «ليبراليسم» خوانده شده، تفاوت ماهوي ندارند. آنچه كه تحت عنوان ليبراليسم و يا دموكراسي ليبرال قرايت مي‌شود، مسيله‌اي محتوايي و نه شكلي است كه مي‌تواند در آراي فيلسوفان قديم مورد بازخواني مجدد و در آراي فيلسوفان جديد بازتفسير شود.
چكيده لاتين :
Dissecting the concept of democracy in the classic literature of the West in three historical sections of the political philosophy of ancient Greece, Christian political philosophy and political philosophy of modern age, the present paper demonstrates why and how democracy in the political philosophy of the West bears a meaning that is directed towards an ideal end. In other words, by dissecting the concept of democracy as a means or method for republic and by looking at democracy in the eyes of social democracy, it seeks to show that before its association to the form of the republic (community), democracy is related to a content whose ideal can be achieved by nothing but rational freedom. This paper seeks to demonstrate that Platoʹs theory of dutifulness, Aristotleʹs theory of humanitarianism and divine law-orientation which church members advocate are not essentially different from what is known as liberalism in modern time and after the formulation and of Hobbes and Lockeʹs theories, in terms of their content. What is referred as liberalism or liberal democracy is something which has to do with content not with form, and so it can be reread in previous philosophersʹ view and reinterpreted in modern philosophersʹ view.
چكيده عربي :
تتضمن هذه المقاله تحليلاً مفصلاً لمفهوم الديمقراطيه في الآداب التقليديه الغربيه في المراحل التاريخيه لفلسفه الاغريق السياسيه والفلسفه السياسيه المسيحيه والعصر الحديث، وهي تبين اسباب كون الديمقراطيه في الفلسفه السياسيه الغربيه مفهوماً يتمحور حول غايه مثاليه. وبعباره اخري، فمن خلال تفصيل مفهوم الديمقراطيه بصفتها وسيله او منهج للشعب، وعبر القا رويه ديمقراطيه من زاويه ديمقراطيه اجتماعيه بصفتها مفهوم مثالي، يقوم الباحث باثبات ان الديمقراطيه قبل ان تكون مرتبطه بنوع الشعب، هي منسوبه الي مضمون لا يتحقق هدفه الا من خلال حريه معقوله، كما يشير الي ان التعامل النفسي الافلاطوني ونوع الحب الارسطويي وتشريعيه اصحاب الكنيسه، هي امور لا تشهد من ناحيه المضمون اختلافاً ماهوياً مع ما طرح في العصر الحديث من حيث كونها ليبراليه بعد ظهور هوبز ولاك، فما يطلق عليه الليبراليه او الديمقراطيه الليبراليه هو امر يرجع للمضمون وليس للظاهر الذي يمكن ان تعاد قرايته من جديد في آرا الفلاسفه القدما ويمكن تفسيره تفسيراً جديداً من قبل الفلاسفه الجدد.
سال انتشار :
1392
عنوان نشريه :
معرفت سياسي
عنوان نشريه :
معرفت سياسي
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 9 سال 1392
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان
لينک به اين مدرک :
بازگشت